داراد

معنی کلمه داراد در لغت نامه دهخدا

داراد. ( فعل دعایی ) صیغه دعای فعل داشتن و به معنی «نگهدار باد» بکار رود : «ایزد تعالی ، همیشه ملک را دوستکام داراد». ( کلیله و دمنه ).

معنی کلمه داراد در فرهنگ فارسی

صیغه دعای فعل داشتن و بمعنی نگهدار باد بکار می رود .

جملاتی از کاربرد کلمه داراد

ایزد تبارک و تعالی دولت را به جمال او آراسته داراد و ملک را به کمال او پیراسته، و چشم خداوندزاده ملک مؤید مظفر منصور شمس الدولة و الدین به حسن سیرت و سریرت او روشن باد و حفظ الهی و عنایت پادشاهی بر قد حشمت و قامت عصمت هر دو جوشن باد و دل خداوند ولی الإنعام ملک معظم عالم عادل مؤید مظفر منصور فخر الدولة و الدین بهاء الاسلام و المسلمین ملک ملوک الجبال به بقاء هر دو شادمانه نه مدتی بلکه جاودانه.
چشم بد از خجسته مجلس او دور داراد ایزد وهاب
به جان هستم غلامش آن که داراد پی آزادی ام زان خط براتی
دور داراد همیشه ز دل دولت تو فتنه و خوف و وجل خالق ما عَزِّ وَ جَل
بنای عمر تو آباد داراد که عمرت دین و ملک آباد دارد