دالف

معنی کلمه دالف در لغت نامه دهخدا

دالف. [ ل ِ ] ( ع ص ) تیری که نزدیک نشانه رسد و از جایی که افتاده باشد دور شود. || گام نزدیک نهنده بسبب بار گران که برداشته باشد. ج ، دُلَّف. ( منتهی الارب ). || آنکه از پیری بعصا رود. ( مهذب الاسماء ).

معنی کلمه دالف در فرهنگ فارسی

تیری که نزدیک نشانه رسد و از جایی که افتاده باشد دور شود

جملاتی از کاربرد کلمه دالف

او سپس در پی بک حریف کوین اونز شد ولی شکست خورد. چند روز بعد شین مک ماهون اعلام کرد که اِی جِی استایلز، بارون کوربین، ناکامورا، کوین اونز، دالف زیگلر، سمی زین در مقابل هم در مسابقه لدر مچ درمانی ان د بنک قرار بگیرند
او سپس در اسمک‌داون یکی از حریفانش یعنی دالف زیگلر را شکست داد و در اسمک‌داون بعد در یک مسابقه شش نفره که با ناکامورا و سمی زین تیم بود بر کوین اونز بارون کوربین و دالف زیگلر پیروز شدند
سث رالینز که قرار بود با دالف زیگلر مسابقه دهد تا بتواند شرط تعیین کند از مدیر اجرایی کمپانی کین خواست که در مقابل خود کین مسابقه دهد و کین نیز قبول کرد (سث رالینز از کین می‌خواست که کین بخوابد تا سث او را پین کند) اما کین در مسابقه به سث رالینز چوکسلم زد اما وی را پین نکرد و خوابید و دست رالینز رو روی خود انداخت و پین شد.
[1] مسابقه دالف زیگلر و سث رالینز ۴ به ۴ مساوی شد اما کرت انگل وارد شد و گفت یک مسابقه ی معمولی در همان لحظه باید بین آن دو نفر صورت بگیرد و دالف زیگلر توانست در آن مسابقه از عنوانش دفاع کند .