دانچه

معنی کلمه دانچه در لغت نامه دهخدا

دانچه. [ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) از «دان »دانه ، حب و «چه » علامت تصغیر به معنی دانه کوچک. دان خرد.
دانچه. [ چ َ / چ ِ ] ( اِ ) دانجه. مرجمک. عدس. ( غیاث ). مرجومک. نسک. دانژه.

معنی کلمه دانچه در فرهنگ عمید

عدس، مرجمک.

جملاتی از کاربرد کلمه دانچه

وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی‌ موسی را گفتید لَنْ نَصْبِرَ عَلی‌ طَعامٍ واحِدٍ شکیبایی نمیتوانیم کرد بر یک طعام، فَادْعُ لَنا رَبَّکَ خداوند خود را خوان و از وی خواه یُخْرِجْ لَنا تا بیرون آرد ما را مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ از آنچه زمین رویاند از خود مِنْ بَقْلِها از تره آن وَ قِثَّائِها و خیار آن وَ فُومِها و گندم آن وَ عَدَسِها و دانچه آن وَ بَصَلِها و پیاز آن، قالَ گفت أَ تَسْتَبْدِلُونَ می بدل جویید الَّذِی هُوَ أَدْنی‌ آنچه بدتر است بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ از آن چیزی که بهست، اهْبِطُوا مِصْراً از آن تیه و بیابان فروشید در شهر فَإِنَّ لَکُمْ ما سَأَلْتُمْ که شما را دهند آنچه میخواهید وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ و بریشان زدند خواری در دلهای خلق و سستی در چشمها وَ الْمَسْکَنَةُ و فرومایگی و فروتنی وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ و خویشتن بخشم خدا آوردند و بخشم خدا باز گشتند.