معنی کلمه خرده بین در لغت نامه دهخدا
با عدوی خرد مشو خردکین
خرد شوی گر نشوی خرده بین.نظامی.چنین فتنه ای را که شد گرم کین
اگر خرده بینی بخردی مبین.نظامی.بفکر معنی نازک چو مو شدم باریک
چه غم ز موی شکافان خرده بین دارم.صائب. || عیب بین. ( ناظم الاطباء ) :
عزب را نکوهش کند خرده بین
که میرنجد از خفت وخیزش زمین.سعدی ( بوستان ).خرده بیناننددر عالم بسی
واقفند از کار و بار هر کسی.شیخ بهائی.- خرد خرده بین ؛ عقل نکته سنج. عقل نکته بین.