خانها
معنی کلمه خانها در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه خانها
بفرمود تا کلها بشکنند خم روغن از خانها برکنند
این نوعِ ویژه خان نادر است و برای زمینهای قناس طرحریزی شدهاست مانند خان حسن پاشا در استانبول. ابعاد حجرهها در این خانها متفاوت و حیاط آنها کوچکتر است. در خان آنطون بک بیروت که از خانهای جدید (قرنهای سیزدهم و چهاردهم) است از این طرح استفاده شدهاست.
جهان گشت در چشم مردم سیاه برون آمد از خانها دود آه
وَ اذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ ای من بعد هلاکهم. وَ بَوَّأَکُمْ فِی الْأَرْضِ ای: و انزلکم فی الارض بعد الهالکین من القرون قبلکم. یقال: بوأتک فی هذه الدار، و بوأت هذه الدار لک. آنکه تفسیر وَ بَوَّأَکُمْ فِی الْأَرْضِ کرد، گفت: تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً کوشکهای عظیم میساختند در زمین هامون، اما عمرهای ایشان دراز بود، و آن کوشکها که از گل ساخته بودند وفاء عمر ایشان نمیکرد. بروزگار دراز خانهاشان خراب گشت، و ایشان هنوز زنده. پس در میان کوه سنگ بریدند، و تراشیدند، و خانها ساختند، فذلک قوله: وَ ثَمُودَ الَّذِینَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ. جای دیگر گفت: تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً فارِهِینَ، آن گه گفت: فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ وَ لا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ. آن خداوند که شما را این نعمت و قوت داد از خشم عذاب وی بپرهیزید، و او را فرمان بردار باشید و گزافکاران و مفسدان را فرمان مبرید.
پس از گسترش قلمروی طالبان از قندهار، سرانجام کابل در سال ۱۹۹۶ توسط این گروه تصرف شد. در پایان سال ۲۰۰۰، طالبان ۹۰ درصد از کشور را در کنترل خود داشتند، به غیر از سنگرهای مخالفان (اتحاد شمالی) که عمدتاً در گوشه شمال شرقی ولایت بدخشان متشکل میشدند. مناطق تحت کنترل مستقیم طالبان عمدتاً شهرها و شاهراههای مهم افغانستان بودند. خانها و جنگ سالاران قبیله عملاً بر شهرهای کوچک مختلف، روستاها و مناطق روستایی کنترل مستقیم داشتند. طالبان در صدد برقراری قانون و نظم و اعمال تفسیر دقیق از شریعت اسلامی و احکام شرعی ملا محمد عمر بر کل کشور افغانستان بودند.
و ابو یزید بسطامی در صفا و صدق خویش چنان از خود ناخشنود بود که گه تسبیح وی آن بودی که روی با خود کردی، و بانگشت بخود اشارت کردی که مدبر روزگاری. و صحابه مصطفی (ص) در صفاء دین خویش چنان از خود ناخشنود بودندی که روایت کنند از معاذ که بدر خانها شدی و گفتی: تعالوا نؤمن ساعة.
آرزوها بکام و دلها شاد باغها سبز و خانها آباد
چشم شود منزوی از خانها رخته شود رستهٔ دندانها
چون کعب را کشته بودند، دیگر روز بامداد رسول خدا (ص) فرمود تا یاران همه سلاح در پوشیدند، و بجنگ جهودان شدند. و ایشان جمعی عظیم بودند از قبیله نضیر، و ایشان را در آن خانها حصار میدادند. پس جهودان چون دانستند که ایشان را از مدینه بیرون خواهند کرد، خانهای خویش بدست خویش خراب میکردند، یعنی که تا مسلمانان در آن ننشینند، و مالهای خویش بفنا میبردند، و درختان خرما میبریدند، که تا مسلمانان را نبود. آخر ایشان را بیرون کرد و به شام فرستاد، و ذلک فی قوله تعالی: هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مِنْ دِیارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ الآیات.
یا ز متاع فرنگ کز اثر وی گشته تهی خانها و پر شده بازار
أَشِحَّةً عَلَیْکُمْ خویشتن و توان خویشتن دریغ میدارند از شما، فَإِذا جاءَ الْخَوْفُ چون جنگ آید، رَأَیْتَهُمْ ایشان را بینی، یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ مینگرند بتو، تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ چشمهای ایشان در چشم خانها میگردد، کَالَّذِی یُغْشی عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ چون کسی در بیهوشی جان کند، فَإِذا ذَهَبَ الْخَوْفُ چون جنگ بشود، سَلَقُوکُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدادٍ در شما گزارند زبانهای تیز أَشِحَّةً عَلَی الْخَیْرِ سخت خشک و حریص و بخیل بر مال این جهانی، أُولئِکَ لَمْ یُؤْمِنُوا ایشان آنند که دلهای ایشان بنگروید، فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ اللَّه کردارهای ایشان تباه کرد، وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیراً (۱۹) و آن بر خدای آسان بود
و نشان عدل ما بود که نمرود طاغی را از درگاه خود براندیم، و چون خواست که قربان کند از بهر ما دست ردّ بسینه وی باز نهادیم و نپذیرفتیم، و بآن سرکشی و جبّاری که بود بدست پشهای هلاک کردیم. اثر فضل ما بود که موسی کلیم را با پشمینهای و عصائی بخود نزدیک کردیم، بکوه طور برآوردیم و همراز خود کردیم. نشان عدل ما بود که فرعون بیعون را از تخت و تاج در ربودیم و او را و جمله قبطیان را بآب بکشتیم، و خانها و زیورهای ایشان رایگان به بنی اسرائیل سپردیم. اثر فضل ما بود که صدر دولت یتیم بو طالب از هفت آسمان برگذاشتیم، و مقام محمود و عرش عظیم منزلگاه وی کردیم، و لقاء و رضاء خود و شفاعت امّت تحفه وی ساختیم. نشان عدل ما بود که عقبة و عتبة و امیة و شیبة و ولید مغیرة و ابو جهل پر جهل را و جمله صنادید قریش را به اسفل السّافلین فرو بردیم، و ظلمت کفر ایشان با طیّ ادبار خود بردیم، و نقاب تعزّز از چهره جمال اسلام فرو گشادیم، و بسیط زمین بجمال شرع نبوی و رسالت. محمد (ص) عربی بیاراستیم و بپرداختیم، و این ندا در عالم دردادیم: وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ.
خانهای بزرگ در اثر درآمدهای کلان از املاک وسیع خویش صاحب قدرت میشدند، استثمار عشایر و درآمدهای بسیار از زمینهایشان متضمّن مقرری مطمئنی برای خانها بود. دستی برسر رعایا کشیدن ویا جریمه کردن ایشان از طریق تقسیمات نا مناسب مراتع و چراگاه منجر به درآمدهای کلان و قبضه شدن قدرت در دست خان میشد. این امکانات برای تثبیت قدرت خانها کافی نبود. زمینهساز قدرت خانها دربختیاری، اتفاقاتی بود که بهخاطر موقعیّت سیاسی ایران، در منطقه بختیاری رخ میداد. انگلیسیها درنواحی بوشهر نیرو پیاده کرده بودند و روسها در آذربایجان پیش میرفتند. بختیاری آن زمان، گره گاه کوششهای سیاستمداران چپاولگر خارجیبود ضعف سیاست حکومت مرکزی در کنار اشغال ایران باعت قدرت کاذب بیشتری برای خانها میشد .