معنی کلمات "فرهنگ عمید" - صفحه 30
- ذوالقعده
- ذوالحجه
- اشهر
- بایر
- برده
- بایستگی
- برفک
- اکلیل
- آبشار
- باشگاه
- برهمه
- بازگیری
- اینجو
- برگردان
- استدلال
- ایزدان
- بادپیما
- بالش
- بازرسی
- اعوج
- بادخن
- باد پروا
- اغارید
- ارتفاق
- اَ
- جگری
- اقاقیا
- ارکیده
- حواله کرد
- حلاق
- حقشناسی
- خصیب
- خطبه
- خفیر
- خلاقه
- خلوتی
- خلیل
- خلیه
- خماهن
- خمیرمایه
- خنب
- خنزیر
- خواب آور
- خوابآور
- خوابی
- خواست
- خواسته
- خوالیگر
- خودآرا
- خودداری
- خودفروشی
- خبر
- خدم
- خراب آباد
- خرامنده
- خرزه
- خرمنگاه
- خرید
- خریداری
- خریف
- خسروانه
- خشو
- خشوع
- خوشه چین
- خوشگوار
- خونبها
- خونگرم
- خونین جگر
- خوگر
- دلنشین
- دلچسب
- دلگیر
- دلیل
- دلشکسته
- دم سرد
- دم کرده
- دمادم
- دمان
- دمیدن
- دنبالچه
- دنبه
- دندان مزد
- دندانپزشکی
- دنیاوی
- دنیاپرست
- دنیوی
- دوبلاژ
- دوخاتون
- دوخته
- دودی
- دواج
- دواعی
- دوالک باز
- دوایر
- دوبال
- دهم
- دهنده
- دهنه
- دو تا
- دوئل
- دیرانه
- دیرند
- دیرپا
- دون
- دوندگی
- دوگاه
- دویدن
- دولت سرا
- دولتخواه
- دولتمند
- دیگچه
- ذات البروج
- ذایق
- ذخر
- دیپلماتیک
- دیپلماسی
- دیک
- دیکتاتور
- دیکته
- دیگ جوش
- رباح
- ربح
- ربض
- رودبار
- رودل
- روسی
- روسیاه
- روشان
- روشن بین
- روشن
- روشنا
- روشناس
- روزنامهنگار
- روزگار
- روزینه
- روستایی
- روز
- روزانه
- روزبان
- روزبه
- روزشمار
- روزمره
- روزنامه
- رکو
- رکود
- رکوع
- رکیب
- رکیک
- رگل
- رگلاتور
- ريح
- ريز
- رُ
- رچک
- روی هم
- روی
- رویت
- رویش
- روکار
- روگردان
- روی هم رفته
- زارنده
- زاره
- زاری
- زاستر
- زافه
- زان
- زانی
- زانیه
- زار زار
- ریشخند
- ریشو
- ریغ
- ریغو
- ریل
- رین
- زرق
- زرنگ
- زرنیخ
- زره پوش
- زره
- زرک
- زحمت کش
- زحمت
- زخار
- زخرف
- زخمی
- زباندان
- زبانی
- زبانیه
- زبانآور
- زبانشناسی
- زن به مزد
- زن
- زناج
- زنار
- زنانه
- زمانه
- زمان
- زمر