ریغو
معنی کلمه ریغو در فرهنگ معین
معنی کلمه ریغو در فرهنگ عمید
معنی کلمه ریغو در فرهنگ فارسی
ریخو ریخن . ریخ زننده . یا سخت و ضعیف و حقیر .
معنی کلمه ریغو در ویکی واژه
کسی که اسهال دارد و نمیتواند خود را کنترل کند.
کنایه از: آدم ضعیف.
این واژه توسط افراد چاق با ریشخند برای اشاره به افراد لاغر استفاده می شود، به خصوص هنگامی که آنها به شکل تمسخرآمیزی چاق صدا زده می شوند.
جملاتی از کاربرد کلمه ریغو
گوزگان در دوران فرمانروایی آل فریغون ولایتی آباد و پررونق بود. مؤلف حدودالعالم در میان صادرات آنجا از نمد، حَقیبه، تنگِ اسب، زیلو و پلاس یاد کردهاست (ص ۹۵). وی در شهرها و روستاهای کوچک این ولایت نشانی از کانیهای زر، سیم، آهن، سرب، و سنگ سرمه را نیز به دست دادهاست (ص ۹۶).
کجاست آنکه فریغونیان ز هیبت او ز دست خویش بدادند گوزگانان را؟
چون دلت از بلخ شد به یمگان خرسند پس چه فریدون به سوی تو چه فریغون
مقدسی همانند نویسندهٔ حدودالعالم یهودیه را مرکز ولایت گوزگان دانسته، ولی شهرهای آنجا را کم جمعیت یا باجمعیت اندک توصیف کردهاست (ص ۴۳۳). وی بجز یهودیه، از شهرهای انبار، برزوزؤ فاریاب، کلان و شورقان نام بردهاست. مقدسی در جای دیگر کتاب خود ضمن توصیف راههای آنجا، راه یهودیه (پایتخت آل فریغون) تا رباط افریغون را دارای ۴ مرحله دانستهاست (ص ۵۰۸). رباط یاد شده ظاهراً از بناهای یکی از فرمانروایان نخستینِ این خاندان بودهاست.
بیهقی در ضمن شرح رویدادهای ۴۰۱ق/۱۰۱۰م از فریغونی دیگر به نام حسن یاد میکند که همنشین فرزندان سلطان محمود یعنی محمد و مسعود بودهاست (ص ۱۱۲). ظاهراً این فرد باید فرزند ابونصر باشد. اگر او پس از پدر ادعای جانشینی وی را داشته، نبایست به جایی رسیده باشد.
کند مبطل محقی را به قولی روایت کرده حماد از فریغون
و بدر هرات جنگ کردند جنگی سخت روز سهشنبه نیمه ماه رمضان سنه اربع و ثمانین و ثلثمائه، و بو علی شکسته شد و بسوی نشابور بازگشت و امیر خراسان سوی بخارا، و امیر گوزگانان خسر سلطان محمود، ابو الحارث فریغون، و امیر عادل سبکتگین سوی نشابور رفتند سلخ شوّال این سال، و بو علی سیمجور سوی گرگان رفت. و این قصّه بجای ماندم تا پس ازین آورده شود که قصّه دیگر تعلیق داشتم سخت نادر و دانستنی تا بازنمایم که تعلّق دارد بامیر سبکتگین، رضی اللّه عنه و اللّه اعلم بالصّواب .
عتبی غزوات محمود غزنوی را در هند را به شرح آورده و میتوان گفت که در این زمینه داد سخن را داده است. همچنین به دیگر سلسلههای آن زمان پرداخته و جز سلسله سامانیان دربارهٔ امرای سیستان، آل زیار، سیمجوریان خانیان، آل فریغون، غوریان، پادشاهان غرجستان، دیلمیان، خوارزمشاهیان و افغانیان نیز شرح داده است. دربارهٔ مسائل گوناگون مذهبی و اجتماعی نیز اشاراتی در کتاب هست که از شیوه بینش مردم در سده ۴ و سده ۵ق و آداب و رسوم اجتماع آن روزگار حکایت میکند.
آن کس که دی همیت فریغون خواند اکنون به سوی او نه فریغونی
از علم خاندان رسول است این نه گفتهٔ عمرو فریغون است
چنانکه یاد شد مینورسکی، شعیابن فریغون، مؤلف کتاب جوامع العلوم را که دائرةالمعارف مختصری به زبان عربی است نیز از وابستگان به این خاندان دانستهاست. لیکن پژوهشهای تازه این نظر را رد میکند. بر پایهٔ این پژوهشها، جوامع العلوم برای امیر ابوعلی احمد بن محمدبن مظفر از امرای آل محتاج تألیف شدهاست (ایرانیکا، ذیل آل فریغون).
هر یک بر پیشهای نشسته مقیم است هرگز ناید ز عمرو کار فریغون
همچنین قاضی احمد غفاری نویسندهٔ جهانآرا بهطور کلی آل مأمون و فریغونیان را یکی پنداشتهاست. این اشتباه در پارهای از کتب مرجع و مورد استفادهٔ متأخر نیز راه یافتهاست.
احمدبن فریغون ظاهراً دارای ثروت هنگفتی بودهاست، چنانکه نوشتهاند در شب نوروز در طویلهٔ اسبان او هزار کرهٔ زاغ چشم زاده شدهاست. (عنصرالمعالی، ۹۰۰). از پایان زندگانی این فرمانروا اطلاعی در دست نیست.