معنی کلمه اکلیل در لغت نامه دهخدا
ملکی کش ملکان بوسه به اکلیل زنند
میخ دیوار سراپرده به صد میل زنند.منوچهری.اکلیل های پیلانش از گوهر است و لؤلؤ
صندوق پیلهایش از صندل قماری.منوچهری.در سیر گوید: آدم اکلیلی از ریاحین بهشت بر سر داشت. ( مجمل التواریخ والقصص ).
سخن رانم از فر و فرهنگ او
برافرازم اکلیل و اورنگ او.نظامی.مرا زیبد از خسروان عجم
سر تخت کاوس و اکلیل جم.نظامی.|| عصابه مانندی مرصع به جواهر. ج ، اَکالیل ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). چیزی است مانند سربند که مزین به جواهر کنند. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). سربند. ( فرهنگ فارسی معین ). ج ، اَکِلَّة.( اقرب الموارد ). || گوشت گرداگرد ناخن. || ابر که شبیه پرده نمایان گردد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || در گیاه شناسی مراد از چتری بودن شکوفه و بار نباتات است. ( از تحفه حکیم مؤمن ). چتر بعضی نباتات : اکلیل الشبت ، چتر شِوِد. چتر گونه ای که در برخی از گیاهان بر سر گیاه پیدا آید حامل بذر یا ثمر آن و آنرا به فارسی نیز تاج گویند. ( یادداشت مؤلف ): و علی طرفها اکلیل شبیه باکلیل الشبت. ( از تذکره ابن البیطار در کلمه جادوشیر ). و المستعمل منها [ من اکلیل الملک ] تلک الاکلیل بما فیها. ( تذکره ابن البیطار ). فی اعلاها [ اعلی آکثار ] اکلیل مستدیر یشبه اکلیل الشبت. ( تذکره ابن البیطار ). || گردی است طلایی که بدان چوب و فلزات و ظروف و چیزهای دیگر را رنگ کنند زرین ، یا بر جامه و کاغذ افشانند. ( یادداشت مؤلف ). گردی است براق برنگهای طلایی ، نقره ای ، سبز و غیره. ( فرهنگ فارسی معین ).
اکلیل. [ اِ ] ( اِخ ) یکی از منازل ماه و آن چهار ستاره است صف کشیده. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از شعوری ج 1 ورق 117 ) ( از اقرب الموارد ). نام دو صورت فلکی. ( فرهنگ فارسی معین ). از ستارگان منزلهای قمر و آن سه ستاره است و فاصله هر یک از آنها بنظر یک ذراع می رسد، وجه تسمیه آن بدین سبب است که گویی چون تاجی بر پیشانی عقرب قرار داد. ( از صبح الاعشی ج 2 ص 160 ). یکی از بیست و هشت منزل قمر. ( شرفنامه منیری ). منزل هفدهم از منازل بیست و هشت گانه قمر و آن از آخر زبانست تا هشت درجه و 34 دقیقه و 17 ثانیه و از رباطات دوم است. ستاره ایست بر جبهه عقرب و عرب آنرا بر سر عقرب ( رأس العقرب ) شمارد و آن غیر از اکلیل شمالی در اصطلاح یونانیان است و آن رقیب ثریاست و نزد احکامیان منزلی نحس است. ( یادداشت مؤلف ). منزل هفدهم از منازل ماه و آن سه ستاره است برپیشانی کژدم و یکی از صور شمالی است که عامه او را به کاسه یتیمان و مسکینان مانند کنند. ( از التفهیم ). نام منزل هفدهم از منازل قمر و آن سه ستاره مثلث شکل است بصورت تاج بر پیشانی عقرب. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). سه کوکبند بر خط مقوس مانند غفر و جبهه از پس او باشد و بعضی پندارند که اکلیل جبهه عقرب است و جبهه سه کوکب روشن پیش عقرب ، و آن منزل هفدهم است و رقیب او ثریا باشد. ( جهان دانش ص 120 ) :