دولت سرا

معنی کلمه دولت سرا در لغت نامه دهخدا

دولت سرا. [ دَ / دُو ل َ س َ ] ( اِ مرکب ) دولت سرای. خانه سعادت و دولت. سرای دولت. تعبیری ادب و احترام آمیز از کاخ شاهان. کوشک و بارگاه. ( ناظم الاطباء ). کاخ. قصر :
خاصه در دولت سرایی کاندر او مدحت سرا
تنگ سیم آید و زو بیرون شود با تنگ سیم.سوزنی.بیا ساقی آن آب حیوان گوار
به دولت سرای سکندر سپار.نظامی.دورم به صورت از در دولت سرای تو
لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم.حافظ.|| دولت منزل. دولت خانه. در زبان ادب ، تعبیری احترام آمیز از خانه کسی ؛ دولت سراکجاست ؟ ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه دولت سرا در فرهنگ عمید

سرای دولت، بارگاه، قصر، کاخ سلطنتی.

جملاتی از کاربرد کلمه دولت سرا

بر در دولت سرای یأس رفتم شب به عجز باز می‌شد تا در فیض سحر من در زدم
شاها! روا مدار که «ترکی» تمام عمر محروم ماند از در دولت سرای تو
بساط فرح بخش دولت سرایت برابر به فردوس می‌کرد رضوان
از در دولت سرایت دل نمی‌آید برون ور برون آید به خواهش خواهشش بادا حرام
آستانت بوسه داده هر صباحی آفتاب تا تواند شد مگر قندیل این دولت سرا
هر جا که رخت جاه و جلال تو افگند آنجای عیش خانه و دولت سرای باد
تا ترا دولت سرا گردیده، می بوسد سپهر آستان خانه ی زین ترا، یعنی رکاب
به پیش تخت شاهنشه فرا داشت سرافرازم در آن دولت سرا داشت
به دارای دولت سرافراختم ز دارا به دولت سرانداختم
خاصه در دولت سرائی کاندر او مدحت سرای تنگ سیم اندوزد و بیرون شود با تنگ سیم