بازگیری

معنی کلمه بازگیری در لغت نامه دهخدا

بازگیری. ( حامص مرکب ) مصادره. نگاهداری موقتی اموال اشخاص به توسط دولت در موقع احتیاج و برای مصلحت عمومی. ( لغات مصوبه فرهنگستان ) ( فرهنگ رازی ).
بازگیری. ( اِخ ) دهی است از دهستان میان خواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه که در 12 هزارگزی باختر راه شوسه عمومی تربت حیدریه به نیازآباد واقع است. ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل و حدود پنجاه تن سکنه ، محصول آن غلات و شغل مردمش زراعت و راه آن مالرو است. آب آن از قنات تأمین میشود. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

معنی کلمه بازگیری در فرهنگ عمید

۱. گرفتن چیزی از مال کسی.
۲. ضبط کردن مال کسی، مصادره.

معنی کلمه بازگیری در فرهنگ فارسی

مصادره

جملاتی از کاربرد کلمه بازگیری

در بزرگی کی روا باشد که تشریفات را از فرشته بازگیری آنگهی بخشی به دیو
بنابر ماده ۸٫۲٫۲۶ اساسنامه رم از دیوان بین‌المللی کیفری تصویب شده در سال ۱۹۹۸ و اجرایی شده در ۱ ژوئیه ۲۰۰۲، «سربازگیری یا نام‌نویسی از افراد زیر ۱۵ سال برای شرکت در درگیری‌های نظامی ممنوع و یک جرم جنگی محسوب می‌شود.» در ۲۶ ژوئیه ۲۰۰۵ شورای امنیت سازمان ملل متحد به اتفاق آراء «قطعنامه ۱۶۱۲ شورای امنیت» را به تصویب رساند. این قطعنامه نخستین قدم برای ایجاد سیستم نظارتی و گزارشی به منظور وادار کردن گروه‌های استفاده‌کننده از کودکان در جنگ برای پذیرش قوانین بین‌المللی بود.
اگر بازگیریم ز ارزانیان همه سود فرجام گردد زیان
ماده ۳۸ پیمان‌نامه حقوق کودک اعلام می‌کند که گروه‌های سیاسی نباید از افراد زیر پانزده سال در جنگ استفاده کنند. همچنین «پروتکل اختیاری شرکت کودکان در جنگ» از طرفین درگیری‌ها می‌خواهد که به افراد زیر هجده سال اجازه شرکت در جنگ داده نشود و سربازگیری اجباری در مورد این افراد نیز ممنوع است (ماده۴). همچنین این پروتکل اختیاری از حکومت‌ها می‌خواهد که کودکان را برای اقدامات نظامی بسیج نکنند و از نام‌نویسی آن‌ها برای شرکت در درگیری‌های نظامی خودداری شود و حکومت‌ها برای بازگشت آرامش جسمانی و روانی کودکان تلاش کنند. (ماده ۶)
و مثل این روح چون آتش چراغ است و مثل دل چون فتیله و مثل غذا چون روغن، همچنان که روغن از چراغ بازگیری چراغ بمیرد، چون غذا بازگیری مزاح معتدل این روح باطل شود و حیوان بمیرد و همچنان که اگر چه روغن بود، فتیله چون بسیار روغن بخورد، تباه شود و نیز روغن نپذیرد، همچنین دل به روزگار دراز چنان شود که قبول غذا نکند و همچنان که چیزی که بر چراغ زنی چراغ فرو می رود، اگر چه روغن و فتیله بر جای بود، چون حیوانی را زخمی عظیم رسد بمیرد.
اگر بخشایش از من بازگیری ز من زاری وپوزش نپذیری
چون ز من بازگیری آب حیات گر بخاکم نهند یا رَبّاه
محاکمه نتوانسته‌است یک زمانی را نشان دهد که در آن سربازگیری ممانعت شده باشد. آن‌ها نتوانستند یک زمانی را نشان دهند که در آن نافرمانی، خیانت و انکار از سربازی اتفاق افتاده باشد.
همی بازگیری به دام چکاو ببینی کنون خنجر مغز کاو
نشاید کزو بازگیری نظر که چشم و رخت برد از خواب و خور
قوله تعالی: لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ الآیة... سبب نزول این‌ آیت آن بود که مادر اسما بنت ابی بکر مشرکه بود، بیامد و چیزی از دختر خود خواست، اسما گفت تو نه بر دین اسلامی، بتو هیچیز ندهم تا نخست از رسول خدا بپرسم، بیامد تا بپرسد، و چیزی که دهد بفرمان وی دهد، جبرئیل آمد در آن فورت و این آیت آورد: لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ راه نمودن بر تو نیست که صدقه ازیشان می‌بازگیری تا در دین اسلام آیند، تو باز خواننده نه راه نماینده، راه نماینده منم، او را راه نمایم که خود خواهم.
او در یک مصاحبه در اکتبر ۲۰۰۶ گفت که می‌خواهد تمام تمرکزش را بر روی بازگیری بگذارد تا به موزیک.
و چون از حد بیرون شود زبان بازگیری و اعراض کنی و در حق ظالم مبالغت بیشتر کنی از آن که در حق فاسق، مگر کسی که ظلم بر خاص تو کند، آنگاه عفو کردن و احتمال نیکوتر بود. و سیرت سلف در این مختلف بوده است و گروهی مبالغت کرده اند در درشتی برای صلابت و سیاست شرع را.
ور می لب بازگیری از گلستان ساعتی از خمار و سرگرانی هر سمن گردد سه من
در ارتش و نیروی دریایی تازه تأسیس، مجوز سربازگیری اجباری گسترده بود بحدی که این سربازگیری مهاجران خارجی را نیز دربر گرفت. برزیل همچنین از بردگان به عنوان شبه نظامی استفاده می‌کرد و نیز با آزادی بردگان آن‌ها را وارد صفوف ارتش و نیروی دریایی می‌کرد. مناطق مختلفی از جمله سرزمین هایا، سیس پلاتینا، ریو دو ژانیرو و مارانیائو شاهد جنگ‌های زمینی و دریایی بود. در سال ۱۸۲۲ جنگ میان شبه نظامیان در خیابان‌های شهرهای اصلی این مناطق در جریان بود.