برهمه

معنی کلمه برهمه در لغت نامه دهخدا

( برهمة ) برهمة. [ ب َ هََ م َ ] ( ع مص ) پیوسته نگریستن و مژه برهم نازدن. ( از منتهی الارب ) ( از ذیل اقرب الموارد از لسان ). || ( اِ ) غلاف بر درخت و شکوفه یا غنچه ناشکفته. ( منتهی الارب ). مجتمع برگ درخت و میوه و شکوفه آن ، چون بُرعمة. ( از ذیل اقرب الموارد از لسان ).
برهمه. [ ب َ رَ م َ / م ِ ] ( ص ، اِ ) مخفف برهمن است که اصیل و نجیب و حکیم و پیر و مرشد هنود باشد. ( برهان ). رجوع به برهمن شود.

معنی کلمه برهمه در فرهنگ عمید

=برهمن

معنی کلمه برهمه در فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) پیشوای روحانی آیین برهمایی و آنان یکی از سه طبق. مردم را در آیین برهمایی تشکیل میدهند . توضیح معرب این کلمه نیز ( برهمن ) و جمع آن ( براهمه ) است .
مخفف برهمن است که اصیل و نجیب و حکیم و پیرو مرشد هنود باشد .

جملاتی از کاربرد کلمه برهمه

نه چو تو فرمانروا، برهمه ماسوا دل چو تو را شد گدا، شاه به فرمان دل
تیغی اندر دست دارد از ستم بر اهل فارس برهمه تن ها زندتنها نه برمن می زند
برهمه گیتی در سرای گشاده ست پیش همه خلق باز رفته بکردار
این دریا که از سند و کرمان تا فارس ادامه دارد و به جناوه، مهروبان، سیراف و عبادان(آبادان) ختم می‌شود، در میان همه سرزمین‌ها با نام فارس خوانده می‌شود زیرا مملکت فارس(ایران) از همه کشورها آبادتر و پیشرفته تر بوده و پادشاهان آن همه کرانه‌های دور و نزدیک این دریا را تحت کنترل خود دارند. به روزگار گذشته پادشاهان فارس بزرگ‌تر و قوی‌تر بوده‌اند و هم در این روزگار، مردمان پارس برهمه سواحل و کرانه‌های این دریا مستولی‌اند"(حاکمیت دارند).
و برهمهٔ هند که براهینِ حکمت در بیان دارند، چنین گفتند که سخن ناگفته بدان مخدرهٔ ناسفته ماند که مرغوبِ طبع‌ها و محبوبِ دل‌ها باشد و خاطبان را رغبات بدو صادق، و سخنِ گفته بدان کدبانویِ شوی‌دیده که حیله‌ها باید کرد تا بازارِ تزویج او بدشواری ترویج پذیرد و هم در لطایفِ کلمات ایشان خوانده‌ام که خاموشی هم پردهٔ عورت جهل است و هم شکوهِ عظمتِ دانایی .
هست علمش محیط برهمه چیز حکم او نافذ است در همه چیز
خلق ز سعی نارسا سوخت جبین به نقش پا برهمه داغ سایه بست سرکشی نهال تو
بر همه تسخرکنان اهل خیر برهمه کافردلان و اهل دیر
برهمه رهروان شد اولادش هادی و رهنمای ربانی
ترکان از سده‌های دراز در سرزمین‌های چین و بخشی از اراضی سیبری می‌زیستند ولی تاریخ نگاران مبدأ تاریخ ترکان را سال ۵۶۴ میلادی دانسته‌اند در این سال بود که بومین خان نخستین ایلخان ترک، با امپراتوری وئی غربی واقع در چین پیمان اتحادی بست که سرانجام در سال ۵۵۲ میلادی این اتحاد، به شکست و نابودی ژوژانها انجامید. پس این شکست بود که ترکان توانستند خاقانات ترک را به وجود آورده و برهمهٔ سرزمین ژوژان‌ها فرمانروایی یافتند.
در ۵۲ (پیش از میلاد) این شهر میدان نبرد آلزیا میان ژولیوس سزار و گل‌ها به رهبری ورسینگتوریکس بود. پی‌آمد این جنگ پیروزی جمهوری روم برهمهٔ سرزمین گل بود.
عام بادا ظفرت برهمه کس در همه وقت که ز تیغ تو جهان ایمنی عام گرفت
بر همه گیتی اورا بگمار وانگهی برهمه گیتی بخشای