روی هم

معنی کلمه روی هم در لغت نامه دهخدا

روی هم. [ ی ِ هََ ] ( ق مرکب ) جمعاً. مجموعاً. ( فرهنگ فارسی معین ). مجموع. ( یادداشت مؤلف ) ( لغات فرهنگستان ). || چیزی بالای چیز دیگری. ( فرهنگ فارسی معین ).
- روی هم رفتن ؛ متراکم شدن. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه روی هم در فرهنگ معین

(یِ هَ ) (ق مر. ) جمعاً، مجموعاً.

معنی کلمه روی هم در فرهنگ عمید

جمعاً، کلاً.

معنی کلمه روی هم در فرهنگ فارسی

۱ - جمعا مجموعا . ۲ - چیزی بالای چیز دیگر .

جملاتی از کاربرد کلمه روی هم

دشمن ار کژدم است پیکروی همچو مار سیه بر او بارید
آن سرو راستی مگر از بوستان ماست و این روی همچو گل مگر از گلستان ماست
آکورد کاسته از روی هم قرار گرفتن دو فاصله سوم کوچک (سه نیم‌پرده) تشکیل می‌شود و فاصلۀ آن با پایه آکورد، پنجم کاسته (شش نیم‌پرده) است.
آزاده اسیری که ز روی همه خوبان جز حسن و جمال تو نکردست تماشا
معمولاً در بین سادات رسم است که نسبت سیدی از پدر به فرزند برسد. روی همین اصل کسانی که از مادر یا مادر بزرگ سید هستند اصطلاحاً شریف یا میرزا یا بیگ و میرزایه، شریفه و بیگم حالت مؤنث می‌گویند.
هر آن رنج کآمد ز عشقش بروی همه پاک برگفت در پیش اوی
پی نظاره چو باران بر روی هم ریزند چو خط بدور مه عارض تو هاله شود
روز ازل که جانم مست تو شد چه دانست کز روی همچو روزت سر بر زند شب عشق
وامی ست جان خسرو از آن روی همچو مه گر ممکن است بر رخ گلفام او بگوی
روی تو آب روی همه نیکوان ببرد وین آب چشم من همه زان آب روی توست
در چنین موردی لازم است به جای برقراری رابطه و فرار از مشکلات با آن ها رو به رو شوید. باید عادت های بد و نادرست خود را از بین برده و اجازه ندهید همه ی مشکلاتتان روی هم انباشته شوند.
او همچنين نفر شانزدهم در لیست سلطنت بریتانیا و ۱۴ قلمروی همسود مي باشد.
چون غنچه اگر دل مرا بشکافی صد پرده خون ز روی هم می‌خیزد
فاجعه «شوآه» (هولوکاست)، که طی آن میلیون‌ها نفر از یهودیان اروپا کشته شدند، بار دیگر به روشنی و بدون هیچ تردیدی ثابت کرد که راه‌کار معضل ملت یهود که از نداشتن مام میهن و استقلال برای خود ناشی می‌شد، برپاسازی دوباره کشور یهودی در سرزمین اسرائیل است. کشور یهود باید به روی همه یهودیان گشوده باشد و به ملت یهود مقام و جایگاه یک ملت متساوی‌الحقوق با سایر ملل را اعطا کند.
به بزرگیش به صد روی همی حکم کند هر ستاره نگری و هر ستاره شمری