معنی کلمات حرف "د" - صفحه 5
- دولتی
- دومی
- دومینو
- دیگچه
- دیماه
- دیپلماتیک
- دیپلماسی
- دیپورت
- دیک
- دیکتاتور
- دیکتاتوری
- دیکته
- دیکنز
- دیگ جوش
- دیگران
- داروشناس
- دوسی
- دیمی
- دراک
- دده
- دوراندیش
- دخول
- درگه
- دعب
- دلجوئی
- دشنه
- دانش پژوه
- دوده
- دستنبو
- داستان
- درخت
- درنده شیر
- دعوی
- دلق
- دمنه
- دوستانه
- داریم
- دجله
- داراییها
- دستمال
- دبر
- دیوک
- دنباله دار
- دایناسور
- دردار
- دادنامه
- دارا بودن
- در باز کن
- درد آور
- در کردن
- دل پاک
- دل افگار
- دستوار
- دست بند
- دستبند
- دست باز
- دنبال کردن
- دندانپزشک
- دهل زن
- دوست داشتن
- دوستدار
- دوست دار
- دیشه
- دلکش
- دفع
- دستاربند
- دسار
- دست زدن
- درگرفتن
- دنبر
- دامنه
- دست برداشتن
- دعایم
- دیرباز
- دانمارک
- دنیی
- درام
- دلشکستگی
- داغدار
- دل خواه
- دیوانه
- دایره زنگی
- دایرةالمعارف
- دلخسته
- داشته
- دخل
- دهدهی
- ده دهی
- دوغاب
- دوبدو
- دورکاری
- درغوش
- دشتان
- دنبلان
- دارالترجمه
- داربر
- دستگیره
- دوطبقه
- درنوشتن
- داختن
- داخته
- داخل
- داداش
- دادرس
- دادند
- داده برداری
- دادگستر
- دادگستری
- دارائی
- دا
- داء
- دائما
- داخ
- ددمنشانه
- در آخر
- در آستانه
- در تا در
- درا
- درازا
- درازگوش
- دراکم
- درباب
- درباره
- دایب
- دایگانی
- دایگی
- دبار
- دبز
- دبلیو
- دبیره
- دبیزه
- دخنه
- دخو
- دامگاه
- دانست
- دانشجوی
- دانشگاهی
- دانمارکی
- دانه ۱
- دانگان
- دانی
- دانیا
- دای
- دریاب
- دریادار
- دریاسالاری
- دریافت غذا
- دریافت کافی
- دریافت کردن
- دریای خزر
- دریای سیا
- دریای مازندران
- دریای نیل
- درواقع
- درودگری
- دروغی
- درونریز
- درونسیاه
- دروگر
- درکشور
- درگذشت
- درگل
- درشکن
- درشگفت
- درطلب
- درع
- درغم
- درمان حمایتی
- درمان علامتی
- درن
- درهمه
- درو نه
- دلربائی
- دلریش
- دلسرد
- دلسوزی
- دلشکسته
- دلفریبی
- ده دلی
- دهاقین
- دغلی
- دفاع کردن
- دفاعی
- دفترداری
- دفین
- دقایق
- دل تنگ
- دل خراش
- دل مرده
- دستگاه حکومت
- دستگیر
- دستیابی
- دستینه
- دسه
- دسی متر
- دشمان
- دعا کردن
- دعای
- دعی
- دیپلم