دعای

معنی کلمه دعای در فرهنگ فارسی

درخواست، نیایش، درخواست ازخداوند، ادعیه جمع

جملاتی از کاربرد کلمه دعای

ولای اوست شفای قلوب در هر حال دعای اوست ندای صدور در هر دم
رسولا، خدا را به جایی که دانی چه باشد که از من دعایی رسانی؟
ثنا و مدحت تو سبحه زبان ملک دعای دولت تو رقیه امان جهان
برنهارد هارده با ادعای حدود ۳۰۰ هوادار خود، گروه اتحادیه جهانی نازی‌ها را در ایسلند تشکیل داد. برنهارد برادر نخست‌وزیر آینده، گیر هارده بود.
صبح روی تو سلامت می کند هم دعای صبح و شامت می کند
آه مستان ز سینه وقت سحر بهتر اززاهد ودعای کمیل
و به ادعای متون معتبر یهودیان معاصر، تمامی این عوامل موجب گسترش اسلام شد.
محتشم کایینه دل داده صیقل همچو من در دعای دولتش بادا موافق سال و ماه
بر بوی آن که جرعهٔ جامت به ما رسد در مَصطَبِه دعایِ تو هر صبح و شام رفت
نثار خاک در دوست میکند دو جهانرا دعای عاشق صادق اگر کنند اجابت
از معنی دعای بت و برهمن مپرس این رام رام نیست همان الله الله است
وان که باشد دعای نفرین بوی چون بود گر کند به نفرین روی