معنی کلمات حرف "د" - صفحه 6
- دربدری
- دربستی
- دربه در
- دربهدر
- درجمله
- درخانه
- درختکاری
- داشت
- داغ آتش
- داغدیده
- داف
- داماد
- دامنه ۲
- دامنگیر
- دامپرور
- دامپروری
- دارالغرور
- دارالملک
- دارالقرار
- داراییهای جاری
- داراییهای منقول
- دارحلقه
- دارد
- داروش
- داریوش
- دلبر
- دلبری
- دلبسته
- دلتا
- دلتنگ
- دلجویی
- دلخراش
- دلخوشی
- دستوره
- دل و دماغ
- دل کشیدن
- دل کندن
- دلا
- دلار
- دلارا
- دلارام
- دلازار
- دلاور
- دست مردی
- دست کج
- دستاس
- دستان
- دستر
- دستانه
- دسترس
- دسترسی
- دسترنج
- دستفروشی
- دوره خشکی
- دوره شتاب
- دوروئی
- دوری
- دورینه
- دوزبانگونگی
- دوزبانگی
- دوزنده
- دوزی
- دوس
- دگان
- دگر
- دگرسان
- دگره
- دگرگونی
- دگل
- دگم
- دگمه
- دی به مهر
- دی
- ديار
- دِ
- دچار
- دژآگاه
- دک
- دکان
- دکاندار
- دکتری
- دکترین
- دگ
- دوستار
- دوستاری
- دوستان
- دوستگان
- دوستی
- دوستدختر
- دوشین
- دوقطبی القایی
- دولابی
- دویست
- دیوی
- دیونیسوس
- دیونیس
- دیوانه شدن
- دیواری
- دیواره ۱
- دلب
- دلداری
- دلدل
- دلفی
- دهانه آتشفشان
- دهانی
- دهستان
- دهش
- دهقنت
- درشم
- درویش
- دریایی
- دریتا
- دریغ داشتن
- دریغا
- دریچه مصنوعی قلب
- دس
- دست خالی
- دست خم
- داغداری
- درخواست
- درد سینه
- دردی
- درز در ۱
- درزمان
- درزگیر
- درس
- درستکاری
- درشت خو
- دیش
- دیلماج
- دیم
- دین دار
- دینام
- دینامیک سیالات محاسباتی
- دینان
- دینه
- دیهیم شاهی
- دیوار برشی
- دیواره یاخته
- دیپلمات
- دوره آموزشی
- دیاپازن
- دیباجه
- دیباچه
- دید روز
- دیدبان
- دیدبانی
- دیدن
- دیدنی
- دیدگاه
- دهلیزی
- دور نما
- دور
- دورباش
- دوربینی
- دورنما
- دورنگی
- دورافت
- دلمرده
- دیسک
- درهم
- داهی
- دست بردن
- دراز کردن
- دلربا
- دهه
- دانشیار
- دید محیطی
- دادسرا
- دوست دختر
- دیالوگ
- دخت
- دار و برد
- درسا
- دام گرد
- داران
- دیالکتیک
- در موتور
- دلپذیر
- دنیز
- درونی
- دیوان
- دیده
- دراعه
- دلداده
- دوبینی
- دیه
- درماندن
- داغگاه
- دل جویی
- دلخواه
- درونه
- در خانه
- در به در
- دراز گوش
- داغ دیده
- دار الغرور
- دل دل
- دایک
- دوالی