درشگفت

معنی کلمه درشگفت در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان عربخانه بخش شوسف شهرستان بیرجند

جملاتی از کاربرد کلمه درشگفت

شد از کرده ی شوی زن درشگفت خروشان به دنبالشان ره گرفت
سپهبد بپیچید و پایش گرفت وز آن پس درآمد بر او درشگفت
بیامد بر شاه و آن باز گفت چه بشنید هیتال این درشگفت
چو آن نامه رای هندی بخواند یکی انجمن درشگفتی بماند
هنرمند کز خویشتن درشگفت بماند هنر زو نباید گرفت
ز سیل زکه درشگفتی بماند همانگه سوی کوه زورق براند
ستمگر شد اززاریش درشگفت گریبان کهتر برادر گرفت
ز دیدارشان درشگفتی بماند بدیشان بسی نام یزدان بخواند
بدو ماند شاه جهان درشگفت ازان کودک اندیشه‌ها برگرفت
ز استغناء او بسیار گفتند همه مرغان ز عشقش درشگفتند