درگل
معنی کلمه درگل در فرهنگ فارسی
معنی کلمه درگل در فرهنگ اسم ها
معنی: مروارید گلها، در ( عربی ) + گل ( فارسی ) مروارید گلها
جملاتی از کاربرد کلمه درگل
دور از توخواستم خورم از می پیاله ای چون یخ فسرده گشت ومرا درگلو ببست
ور یکی گل شکفت درگلشن میتوان گفت چشم ما روشن
خاک بر فرق است و باد اندر دلش آب در چشم است و آتش درگلش
رنگ حال نیک و بد میبینم اما خامشم سرمه دارم درگلو چون جوهر اندر آینه
گر از آن سرو درگلستانها رسته بینی همه فزون ز هزار
ز رنگریزی ابر بهار در هامون ز مشک بیزی باد ربیع درگلزار
درگلستانیکه حسنش جلوهای سر میکند گل ز شبنم دیدهٔ حیران ساغر میکند
رتبه ریزش بود بالاتر از اندوختن در خزان فیض از بهاران است درگلزار بیش
بگشود سلیم از تو درگلشن معنی سین سر نام تو کلید در باغ است
درست گویی دینارهای بیسکه است چو بنگری بهگل زرد و سرخ درگلزار