دخو

معنی کلمه دخو در لغت نامه دهخدا

دخو. [ دَ خَو /خو ] ( اِ ) مخفف دهخدا. رجوع به دهخدا شود. || خطابی که برخی از مردم ساده دل قزوین را کنند.
دخو. [ دَ خَو / خو ] ( اِخ ) نام مستعار مؤلف این لغت نامه و امضاء وی ذیل مقالاتی که تحت عنوان «چرند و پرند» در روزنامه صوراسرافیل منتشر می ساخته است و نیزدر روزنامه شرف چاپ استانبول. رجوع به دهخدا شود.

معنی کلمه دخو در فرهنگ معین

( ~. ) (ص . ) ساده لوح ، کودن .
(دَ ) (اِمر. ) دهخدا، کدخدا.

معنی کلمه دخو در فرهنگ عمید

۱. دهخدا، کدخدا.
۲. (صفت ) مرد کودن و ساده لوح.

معنی کلمه دخو در فرهنگ فارسی

نام مستعار علی اکبر دهخدا.
دهخدا، کدخدا، مردکودن وساده لوح
( اسم ) ۱ - دهخدا کد خدا ۲ - ( صفت ) ساده لوح کودن .

معنی کلمه دخو در ویکی واژه

دهخدا، کدخدا.
نام مستعار علی‌اکبر دهخدا در روزنامه صوراسرافیل که ستون چرند و پرند را می‌نوشت.
ساده لوح، کودن.

جملاتی از کاربرد کلمه دخو

درین گلشن ز بدخویی گل از آب روان رنجد نسیمی گر وزد سرو سهی از باغبان رنجد
ای پست گشته خصم تو ، نامت بلند باد بدخواه تو بدست بلا مستمند باد
خدای عرض شریف ترا بپرهیزد ز شر نیت بدخواه و طعنه بدگو
ز تو چشم بدخواه تو دورباد دل بدسگال تو رنجور باد
هست بدخوی هر آنک که نکو دارد روی تونکو رو پس از آن روست که بدخو شده ای
آبکُش، روستایی است از توابع بخش بردخون در شهرستان دیر استان بوشهر ایران.
تو را جان بدخواه در گور قالب دچار فراوان عذاب مؤبد
بدخواه تو را خاک مادرآسا از پشت پدر در شکم گرفته
سرِ تو سبز باد و رویِ تو سرخ‌ آنکه بدخواه در عذابِ الیم‌
اشکوری، روستایی است از توابع بخش بردخون در شهرستان دیر استان بوشهر ایران.
حال بنده به کام بدخواهست اندرین حال بنده را مپسند
به مستی ندیدم ز تو بدخوی همی ز آرزو این سخن بشنوی