معنی کلمه دلریش در لغت نامه دهخدا
یکی را بی هنر مال از عدد بیش
یکی با صد هنر دلتنگ و دلریش.ناصرخسرو.می گفت امام مستمند دلریش
ای کاش من از پس بدمی او از پیش.سعدی.|| عاشق. ( ناظم الاطباء ).، دل ریش. [ دِ ل ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دل مجروح. دل ریش شده :
نبود ونباشد بدی کیش من
ز دستان دژم شد دل ریش من.فردوسی.نه از درد دلهای ریشش خبر
نه ازچشم بیمار خویشش خبر.سعدی.