درنده شیر

معنی کلمه درنده شیر در ویکی واژه

درنده‌شیر
شیر قوی و درنده‌خو، تلویحاً مرد جنگجو و شکست‌ناپذیر. مبارز چو شیروی درّنده شیر/ چو شاپور یل ژنده‌پیل دلیر «فردوسی»

جملاتی از کاربرد کلمه درنده شیر

نخواهی شد از خون مردم تو سیر برآنم که هستی تو درنده شیر
ای روبهان کلته به خس در خزید هین کامد ز مرغزار ولایت درنده شیر
مبارز چو شیروی درنده شیر چو شاپور یل ژنده پیل دلیر
چو آئی برون از طلسم ای دلیر یکی مرغ بینی چو درنده شیر
چو یک پاس بگذشت درنده شیر به سوی کنام خود آمد دلیر
سپهدار ایران که نامش زریر نبرده دلیری چو درنده شیر
بگفت این و از باره به زیر چو ارغنده ببر و چو درنده شیر
مخور غم کزین هر دو فرخ دلیر یکی کودک آید چو درنده شیر
فریبرز کاووس درنده شیر گرازه که بود اژدهای دلیر
به نیزه کلهٔ درنده شیران به جای گرز بردوش دلیران