معنی کلمه درغم در لغت نامه دهخدا
چنان مستغرقم در غم که مطرب
اگر درغم سراید غم فزاید.بوسلیک.
درغم. [ دَ غ َ ] ( اِخ ) نام موضعی که آنجا شراب خوب می شود، و شراب درغمی منسوب بدانجاست. ( برهان ). نام ناحیه و شهری است از اعمال سمرقند و مشتمل بر چند پارچه ده پیوسته از اعمال مایَمُرْغ سمرقند. ( از معجم البلدان ) ( از مراصدالاطلاع ) :
تا سوی درغم نشاط کرد و خرامید
شد در غم بسته بر حوالی درغم.سوزنی.همیشه تا شود از تاب سیر خسرو انجم
همیشه تا بود از عکس جام باده درغم.امامی هروی.