دفع
معنی کلمه دفع در فرهنگ معین
معنی کلمه دفع در فرهنگ عمید
معنی کلمه دفع در فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - راندن پس زدن : [[ بدفع دشمن پرداخت ]] . ۲ - دور کردن . ۳ - ( اسم ) مخالفت منع : دفع ظلم .
معنی کلمه دفع در فرهنگستان زبان و ادب
{elimination} [علوم دارویی] فرایند خروج مواد دارویی از بدن
{excretion} [زیست شناسی] خروج مواد زائد دگرگشتی از یاخته ها یا موجودات زنده
معنی کلمه دفع در دانشنامه عمومی
دفع (شیمی). دفع ( به انگلیسی: Stripping ) در علومی چون شیمی و مهندسی شیمی، فرآیندی است که طی آن ماده ای از یک مایع جداسازی شده و وارد فا گاز یا بخار می شود. واحد دفع در طراحی فرآیندهای شیمیایی معمولاً به صورت متوالی پس از یک واحد جذب گاز قرار دارد. عملیات دفع می تواند در برج های آکنده یا سینی دار انجام پذیرد.
معنی کلمه دفع در دانشنامه آزاد فارسی
در زیست شناسی، دفع فرآورده های زاید سوخت و ساز از موجودات زنده. در گیاهان و جانوران ساده، فرآورده های زاید از طریق فرآیند انتشاردفع می شوند. گیاهان اکسیژن (O۲) را طی فتوسنتز دفع می کنند. در پستانداران، دفع مواد زاید به عهدۀ اندام های دفعی اختصاصی و عمدتاً کلیه هاست که اوره تراوش می کنند. آب و مواد زاید سوخت و ساز از طریق مدفوع، و در انسان از طریق غدد عرق پوست، نیز دفع می شوند. دی اکسید کربنو آب از طریق شش ها بیرون رانده می شود. جگر رنگیزه های صفرارا دفع می کند.
معنی کلمه دفع در دانشنامه اسلامی
دفع، در مقابل رفع بوده و هر دو در جایی استعمال می شود که مقتضی وجود شیء فراهم باشد، به گونه ای که اگر رفع و یا دفع نمی بود، آن شیء در ظرف مناسب خود ( عالم عین یا عالم اعتبار ) موجود می شد، اما دفع غالباً در جایی استعمال می شود که مقتضی وجود شیء تحقق دارد، ولی شیء هنوز موجود نشده است. دفع در این حالت از تأثیر مقتضی برای ایجاد شیء مانع می گردد؛ ولی رفع در جایی استعمال می شود که شیئی وجود یافته و مقتضی استمرار وجود نیز در آن هست، ولی رفع، از استمرار وجود آن مانع می گردد.
[ویکی الکتاب] معنی دَفْعُ: دفع کردن - رد کردن
معنی دِفْءٌ: گرما (گرمائی که بوسیله پوشیدن پوست و پشم و کرک حیوانات حاصل می شود و یا مراد از آن ، خود آن چیزیست که بدن را گرم میکند .)
معنی مَرْدُودٍ: دفع شدنی - برگشتنی - دفع شده - برگردانده شده
معنی ﭐدْرَؤُواْ: دفع کنید
معنی ﭐدْفَعُواْ: دفع کنید
معنی یَدْرَأُ: دفع می کند
معنی دَعّاً: پرت کردن و دفع کردنی به شدت(ازکلمه "دعّ " به معنای دفع و پرت کردن به شدت است )
معنی یُدَعُّونَ: به شدت دفع و پرت می شوند(ازکلمه "دعّ " به معنای دفع و پرت کردن به شدت است )
معنی ﭐدْفَعْ: دفع کن
معنی دَافِعٌ: دفع کننده
معنی یَدْرَءُونَ: دفع می کنند - رفع می کنند
معنی هَزَمُوهُم: آنان را شکست دادند (هزم به معنای دفع کردن دشمن است )
تکرار در قرآن: ۱۰(بار)
دادن. کنار کردن. حمایت نمودن. دفع چون با «الی» متعدی شود به معنی دادن است مثل و چون با «عن» متعدی شود به معنی حمایت و یاری آید نحو خدا از مؤمنین حتماً دفاع و حمایت میکند، مفاعله در آیه ظاهراً برای مبالغه است. و چون به نفسه متعدی شود به معنی کنار و دور کردن آید مثل سیئة مفعول «اِدْفَعْ» است یعنی بدی را با طریق نیکو دفع کن. و نحو . این سه مطلب از مفردات راغب و اقرب الموارد استفاده شده است . * نظیر این آیه شریفه آیه ذیل است . از هر دو آیه به خوبی روشن است که اگر دست ستمکاران همیشه باز بود و خدا آنها را با نیکان و یا با بدان مثل خود آنها را با نیکان و یا با بدان مثل خود از بین نمیبرد و سر جای خودشان نمینشاند فساد عالم را میگرفت و حتی آثار پیامبران از بین میرفت ولی با کودتاها و ترورها و جنگها ستمگران از بین میروند و نیکوکاران و یا ستمکاران دیگر جای آنها را میگیرند و از کار آنها بیزاری میکنند این باعث بقاء جامعهها میشود صدر هر دو آیه درباره یاری خداست نسبت به مؤمنان در مقابل کفّار، ولی مطلب هر دو آیه قاعده کلّی است. صدر آیه دوّم و نیز آیه 39 در سوره حجّ مطالعه شود. توضیح آیه اخیر در «ربیع» گذشت.
معنی کلمه دفع در ویکی واژه
پس زدن.
دور کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه دفع
گوئی مفرح از در و یاقوت ساخته است از بهر دفع علت سودا دهان دوست
حاصل از تولید، فرآوری و دفع پلاستیک میتواند به ۱٫۳۴ گیگا تن در سال برسد - معادل دیاکسید کربن حاصل از فعالیت بیش از ۲۹۵ نیروگاه ۵۰۰ مگاواتی با سوخت زغال سنگ.
فَرِّ تو دفع کرد و قبول تو سَهل کرد از مستمند محنت و بر ناتوان سِقَم
سوی ختا بسفر شد بعزم و رأی صواب بدفع شر خشم شاه شرع با اصحاب
عون تو هنگام رزم دفع عدو را به بود از صد هزار گرد دلاور
مستم ز خمار عبهر جادویت دفعم چه دهی چو آمدم در کویت
غمان بیهده از دل بعشق دفع شود چو عشق صدق بود درد عین درمانست
الهام المدفعی (عربی: إلهام المدفعي؛ زادهٔ ۱۹۴۲) یک موسیقیدان اهل عراق است. وی از سال ۱۹۶۱ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بودهاست.
به دفع مال و منال از غمِ تو سیر نگردم که جان برای تو دارم چه جای کرد و کیایی
گفتم که به حق نرگسانت دفعم بمده به شیوهها نی
در دفع فتنه ایکه قضا زان کرانه کرد حزم تو پیش رفت و میان را ببست چست
در دفع سر دشمن و بر قهر شر خصم در هر سفر تو را ز ظفر معجزات باد