داخته

معنی کلمه داخته در ویکی واژه

به معنای دانسته
از مصدر داختن به معنای دانستن
.

جملاتی از کاربرد کلمه داخته

هر که می‌بیندم از جور غمت می‌گوید سعدیا بر تو چه رنج است که بگداخته‌ای
سید حسن اسلامی اردکانی و مسعود صادقی به نقد دیدگاه‌های فنائی پرداخته‌اند.
عکس گل در آب و گل بیرون همانا گلرخی پیرهن کرده برون خود را درآب انداخته
که چنین غلغله در بحر و بر انداخته‌ای
همچنین در آیین چمر که در میان مردم استان‌های کرمانشاه، ایلام و لرستان رواج دارد، در بخشی از مراسم به هنگام نزدیک شدن اسب آراسته به سیاه‌چادر، زنان به زاری پرداخته و گیسوی خود را پریشان می‌کنند.
دولت حسن تو وقت است شود پا به رکاب کار ما را چه به وقت دگر انداخته‌ای؟
آریان، یوستین و دیودوروس سه تاریخ‌نگار باستانی هستند که به زندگی و دوران کوتاه شاهنشاهی اردشیر چهارم پرداخته‌اند.
طره که در پای خود انداخته دام ره کبک دری ساخته
گرچه از آرزوی خدمت تو دل و جان را به غم گداخته‌ام
دل ز خیال همه پرداخته عشق بتی را بت خود ساخته
چو گشت از ثنا پیر پرداخته نقاب سخن شد برانداخته
چشم تو نهان یک نظر از لطف بینداخت ما را ز چه انداخته ای از نظر خود؟
جان و دل ما بعشق پرداخته اند عشّاق تو پیش از گل و دل با رخ تو
در زیر به دوره پادشاهی رضاشاه (۲۴ آذر ۱۳۰۴—۲۵ شهریور ۱۳۲۰) پرداخته شده است.