معنی کلمات حرف "د" - صفحه 21
- در قزی
- در غلطیدن
- در شونده
- دست وضو
- دست پرورد
- دست پناه
- دست پیش
- دست پیشین
- دست چربی
- دست چپ
- دست کشت
- دست کشی
- دست کمی
- دلاکروا
- ده مه
- ده ملک
- ده مرده
- ده مراد
- ده محمد
- ده محسن
- ده مجنون
- ده قاضی
- ده فیش
- دولنگراندازی پیش رو
- دولنگراندازی پس رو
- دولفین ـ نهنگ قاتل
- دخل داشتن
- دولت های عرب جاهلی
- دولت های شیعی در ایران
- دخمه ساختن
- دولت منزل
- دده خلیفه
- دولت عثمانی در حرمین
- دده سیاه
- دولت دنباله رو
- دولت خورده
- در اب جوش زدن
- دانش پژوه محمدتقی
- در ادمی
- در استانه قران
- در امار کار
- داود بن فرقد اسدی کوفی
- داود بن بو زید
- دانه دانه شدن
- دانه خشک کن
- دانه جوی
- دانشگاه علوم رضوی
- دانشنامه فاطمی
- دانشمندان عامه و مهدی موعود
- دود گن
- دور در علل
- دور ترافیک
- دور بی خطا
- دودی کردن گرم
- دودکش سفید
- دودست زدن
- دودج و داریان
- دودست راست
- دم گربه ای
- دم گشادن
- دماسنج الکترونیکی
- دماسنج جیوه ای شیشه ای
- دماسنج ساعتی
- دماغ اشفته
- دیاثت
- دیاره
- دیالی
- دیاتومیت
- دیاترمی
- دیاباز
- دیااکو
- دی دی
- دی پس
- درهم برهم
- دره قبله
- دره شهیدان
- دره سیر
- دره دیمه
- دره جیر
- درنگرفتن
- درنگ کننده
- درنگ ساختن
- درناس
- دلمراد
- دلقند
- دلق پوش
- دلربای
- دلدول
- دلبندی
- دلبستگی ایمن
- دلاکه
- دلاوان
- دلانی
- دکوک
- دانه فشان
- دارستنگ
- ده حسین
- دشنام گفتن
- ده کانان
- ده کلاج
- دیر دینار
- دیر زور
- دیر طور سینا
- دیزج دول
- دیزج علیقلی بی
- دیزج نقاله
- دیزی پز
- دهان سوز
- در ساره
- ده مویز
- ده میان
- ده میرزا
- ده نشین
- ده نوروز
- دندا
- دمز
- دمسه
- دمش اپتیکی
- دمچهر
- دمیری
- دناست
- دمندگی