دلسوزی

دلسوزی

معنی کلمه دلسوزی در لغت نامه دهخدا

دلسوزی. [ دِ ] ( حامص مرکب ) حالت دل سوز. صفت دلسوز. صفت یا فعل آنکه غم کسی خورد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). شفقت و مهربانی. ( آنندراج ). غمخواری. ( ناظم الاطباء ) : شرارت و زعارت در طبع وی [ بوسهل ] مؤکد شده و لاتبدیل لخلق اﷲ و با آن شرارت دلسوزی نداشت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 175 ). آن منکرات را هیچ غمخواری و دلسوزی نبوده و نیست. ( عتبة الکتبة ).
کرده از عدل او به دلسوزی
گرگ با جان میش خوش پوزی.سنائی.چون صبح درآمد به جهان افروزی
معشوقه بگاه رفتن از دلسوزی
می گفت دگر که با من غم روزی
صبحا چو شفق چون شفقت ناموزی.انوری.مبین تابش مجلس افروزیم
تبش بین و سیلاب دلسوزیم.سعدی. || همدردی. تسلی دهی.
- دلسوزی کردن ؛ ابراز محبت و همدردی کردن. ( فرهنگ عوام ).
|| تأثر. غم.

معنی کلمه دلسوزی در فرهنگ عمید

مهربانی، غمخواری، شفقت.

معنی کلمه دلسوزی در فرهنگ فارسی

۱ - شفقت مهربانی دلسوزی . ۲ - همدردی تسلی .

معنی کلمه دلسوزی در دانشنامه عمومی

دل سوزی یا ترحم، انسان ها را برای قدم برداشتن به سمت کمک جسمی، ذهنی یا احساسی به دیگر افراد یا خود تشویق می کند. داشتن احساس دلسوزی معمولاً به معنای داشتن حساسیت، و احساس نسبت به رنج کشیدن دیگران است. گاهی همان گونه که حس هایی همانند انصاف، عدالت طلبی، و وابستگی، در بطن عمل عقلانی به نظر می رسند، دل سوزی نیز منصفانه و منطقی به نظر می رسد. دل سوزی احساسی است که تنها به انسان های واقعی دست می دهد و این حس، میل به کمک کردن یا حداقل به فکر چاره ای برای آن بودن است. دل سوزی به معنی «داشتن احساس نسبت به دیگران» است، و پیش از هم دلی به وجود می آید. کسانی که احساس دل سوزی می کنند، می توانند احساسات دیگران را به خوبی درک کنند و حتی آن احساسات را حس کنند. این افراد قادرند با صحبت کردن رنج و ناراحتی افراد را بکاهند. دل سوزی همچنین می تواند نشان دهنده وجدان بیدار یک انسان باشد که یکی از ویژگی های انسان بودن است.
دیدگاه های نظری دربارهٔ دل سوزی طی سال ها بسیار گسترش یافته اند و سه دیدگاه که در زیر به آن ها اشاره شده، تفاوت میان تکامل و راه رسیدن به احساس دل سوزی را نشان می دهد.
از دیدگاه روان شناسی تکاملی احساس دل سوزی می تواند به عنوان یک حس متمایز شناخته شود و این حس از احساساتی همچون اندوه، غم، و عشق متمایز است.
دل سوزی معنای مشابهی با اندوه تلقینی دارد و این تشابه به علت به وجود آمدن احساس درد و ناراحتی در ارتباط با فردی که در رنج یا ناراحتی است، به شخص دل سوز تلقین می شود. این دیدگاه دربارهٔ تلقین بر پایه وجود حس تقلید یا برابری و رقابت کردن با برخی از افراد اطرافمان به وجود می آید.
هر چه فردی بیشتر به اصول انسانیت نزدیک تر باشد و تجربه داشته باشد بیشتر تحت تأثیر این احساس قرار می گیرد. درک احساسات دیگر افراد یک فرایند ضروری برای هر فرد است. ما در زندگی روزمره خود از احساسات، در اکثر چیزها بهره مند می شویم؛ مانند استفاده از زبان، خرید، انتخاب لباس و … و حتی این گونه رفتارهای احساسی در نوزادان نیز مشاهده می گردد، برای مثال زمانی که جلوی آینه رفتارها و حرکات مادرشان را تقلید می کنند.
طبق روان شناسی شخصیت مردم ذاتاً متفاوت و متمایز از یکدیگر هستند، که این تمایز باعث می شود که انسان ها نتیجه بگیرند که رنج هر شخص فردی و منحصربه فرد می باشد. درد و رنج ممکن است ناشی از آسیب روانی، اجتماعی و جسمی باشد. و اغلب به صورت دوره ای به شکل حاد اتفاق می افتد. با توجه به تفاوت های ذاتی بین شخصیت افراد، برخی از افراد ممکن است مراحل اولیه رنج را به شرایط خارجی خود نسبت داده و رویدادهای زندگی را مورد بحث قرار نداده و ساکت بمانند. مراحل بعدی ممکن است شامل به زبان آوردن درد و آزار و اذیت توسط فرد باشد و از دیگر افراد تقاضای کمک کنند.

معنی کلمه دلسوزی در ویکی واژه

pietà

جملاتی از کاربرد کلمه دلسوزی

یار در شیرینی از شکر گذشت عشق در دلسوزی از آذر گذشت
فراوان عاشقان داری ولیکن بدلسوزی یکی همتای ما نیست
ادوارد براون می‌نویسد: آن‌طور که ما از دفتر خاطرات یک بانوی انگلیسی که همسرش سمت مهمی در سفارت بریتانیا را داشت فهمیدیم وفاداری آنان، همدردی و دلسوزی همگان را برانگیخت و در بین هم کیشان خود لقب شهدای سبعه را دریافت کردند. در بین آن‌ها حاج سید علی، دایی سید علی محمد باب که بعد از فوت پدرش تحت سرپرستی او بود نیز کشته شد.
اگر چون من بسی داری بدلسوزی و غمخواری بدین بیچاره رحم آور که در عالم ترا دارد
همه شب زار می‌سوزم به تاریکی و تنهایی که با من هیچ دلسوزی درین مسکن نمی‌سوزد
ز وصل شاهد گل گشت ناله بلبل چو در فراق تو اشعار من بدلسوزی
عهد خوبانم که می غلطم در آغوش شکست شمع صبحم در پی دلسوزی جان نیستم
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به مردم رم، بیماری تاریک، و اینک سکس، سوبورا و دلسوزی برای شاه‌میگو اشاره کرد.
از آتش تو دلم چرا می‌سوزد چون هیچ تو را عادت دلسوزی نیست
کسانی که این نوشته‌های مرامی خوانند خواهند گفت تو به‌طور کلی بی اعتقاد به این اوضاع هستی یا از اسلام مُعرض هستی یا چرا افترا می‌گویی، اما این که بگویند از اسلام معرض هستی، خدا می‌دانداین دلسوزی‌ها و حقیقت گوئی‌ها از شدت غیرت به اسلام و شدت اعتماد به اسلام حقیقی است
در ۲۹ تیرماه، پیام معروف روح‌الله خمینی در مورد پذیرش قطعنامه انتشار یافت که در آن او «قبول قطعنامه» را تشبیه به سرکشیدن «جام زهر» کرد و نوشت «با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش‌بس موافقت نمودم.»
در استریت فایتر در مقابل تکن، لی‌لی، با وجود مبارزه‌های گرمی که در گذشته با آسوکا کازاما داشته‌است، از آسوکا کازاما درخواست کرد که او را تا قطب جنوب همراهی کند تا لیلی بتواند پاندورا را برای پدرش بازیابی کند. آسوکا هم از روی دلسوزی درخواست لیلی را قبول کرد چون هدف لی‌لی شاد کردن پدرش بود.
ادعاهای متضاد افراد پیرامون وظیفه و دلسوزی را روی عرشه یک کشتی در حال جنگ به نمایش درمی‌آورد. فروش کتاب‌های او کم بود و وی تا زمان مرگش از یادها رفته بود اما در اوایل سده ۲۰ آثار او بار دیگر کشف شدند. از شاعران تعالی‌گرای این دوره می‌توان به والت ویتمن و امیلی دیکینسون اشاره کرد. در اواخر دهه ۱۸۸۰ واقع‌گرایی اجتماعی و روان‌شناسی در عرصهٔ رمان با رمانتیسم رقابت می‌کردند.
لورن وارن نیز در مستند تلویزیونی تک‌جلوه پدیدار شد اما در برنامه یواس‌ای تودی گزارشگر این برنامه به خاطر دلسوزی واقعیت داستان این مستند را پوشاند.[نیازمند منبع]در سال ۲۰۱۱، آندریا پرون کتابی را در این مورد با نام (خانه تاریکی، خانه روشنایی، جلد اول) بر اساس داستان واقعی نوشت.
رنگ عشق تازه ای ریزد زدلسوزی به خاک شمع اگر پروانه را یک مشت خاکستر کند
روایت می‌شود وقتی خبر لشکرکشی شاه به شیراز می‌رسد، دختر اسدخان از سر دلسوزی که اسدخان در دست شاه قاجار گرفتار و زجرکش نشود، پدر خود را در همین سال با سم کشت. ولی شاه قاجار با وجود شنیدن خبر مرگ اسدخان از میزبان او محمدعلی‌خان قشقایی هم نگذشت، خان قشقایی پس از شکست در جنگ از فرستادگان شاه، بسوی کرمان گریخت و تاریخ قاجار دیگر از او سخنی نمی‌گوید.
ز دلسوزی برادر نیز همراه شریک روز بد شد خواه نا خواه
گل رخسارت از دلسوزی تب آتشین گشته ملاقات لبت تبخاله را تنگ شکر کرده