معنی کلمات حرف "د" - صفحه 14
- دربا
- دستگرد
- دشت
- دشتی
- دشمن
- دعوت
- دمی
- دیانا
- د
- دائر
- دائره
- دائم
- دائی
- داخله
- دارم
- داره
- دهر
- دهری
- دهل
- دوبلور
- دوبیتی
- دوربین
- دوزخی
- دوزیست
- دکور
- دگرگون
- دیدار کردن
- دردام
- دردا
- دردسر
- دردمند
- دردمندی
- درده
- دردکش
- درزدار
- درستکار
- درستی
- درسی
- دندان
- دانگه
- دختر رز
- ددر
- ددیگر
- درددل
- دف
- دقاق
- دل بستن
- دلاویز
- دنو
- دادگاه
- دادگاهی
- داشتنی
- داغداغان
- داقل
- دارالفنون
- داته
- دادخواه
- دادستان
- دادی
- دارا
- دافع
- دال
- دامپزشکی
- دانشگاه
- دربسته
- درخشنده
- دردست
- درزبند
- درشتی
- درود
- دریافتن
- دستورالعمل
- دستوری
- دارچین
- داریا
- دالبر
- دامنی
- دانا
- دانس
- دانشی
- دانه
- داود
- دباغ
- دبیر
- دخیل
- در سینه
- درآورده
- دراج
- دربان
- درجات
- درجاده
- درخشیدن
- درس خوانده
- دروغ گفتن
- درویشان
- دریاکنار
- دزدی
- دزفول
- دست آموز
- دست باز داشتن
- دلیجان
- دلک
- دلشده
- دلخور
- دعات
- دشوار
- دستکار
- دستها
- دست دادن
- دهاده
- داوطلبان
- درخشندگی
- درخواب
- درخورد
- دالان
- داله
- دامداری
- دامنه ۱
- دامپزشک
- دانش آموز
- دانشوری
- داه
- دبوس
- دبی
- دهان
- دودمان
- دوشیزه
- درباری
- دلیری
- دم افقی
- دم کردن
- دمر
- ده
- داین
- دخالت
- دخترک
- دخم
- درجنگ
- دردآلود
- درصد
- دست بوسی
- دستیار کارگردان
- دغ
- دلالت
- دلبستگی
- دمای محیط
- دمسازی
- دمع
- دمیر
- دهاق
- دوازدهم
- دود
- دودي
- داودی
- دادنی
- دابر
- داستانها
- داعی
- داعیه
- دافعه
- دانایی
- دانشمند
- دانشنامه
- دانگ
- دگش
- دیانای
- دراکو
- درخشش
- دره
- داده
- داردار
- داوطلب
- دولاب
- دکترا
- دستگیری
- دره سیاه
- دره سید
- دره شام
- دره سفید
- دره سفته
- دره ساکی
- دره ساری
- دره زوله
- دره زنگ
- دانه دانه
- دربرابر
- دشنام
- دورا
- در کوشیدن
- در یک ان
- درا و دوزا
- دراز بینی
- دراز تل
- دراز خفتن
- دراز خفته
- دراز دنب
- دراز دنبال
- دراز رخسار
- دفرمری
- دفنس