معنی کلمه دندان در لغت نامه دهخدا
به خط و آن لب و دندانْش بنگر
که همواره مرا دارند در تاب.فیروز مشرقی.خود غم دندان به که توانم گفتن
زرین گشتم برون سیمین دندان.
دَندان (tooth)
در مهره داران، مجموعه ای از ساختمان های سخت و استخوان مانند در دهان، برای گازگرفتن، جویدن غذا، و دفاع و تهاجم. در انسان، اولین مجموعۀ دندان ها، بیست دندان شیری، از سن شش ماهگی تا۲.۵ سالگی ظاهر می شوند. دندان های دایم از شش سالگی جانشین دندان های شیری می شوند و گاه دندان های عقل، سومین دندان آسیا، تا حدود ۲۵ یا ۳۰ سالگی ظاهر نمی شوند. بالغان ۳۲ دندان دارند: دو دندان پیشین، یک دندان نیش، دو دندان آسیای کوچک، و سه آسیای بزرگ در هر طرف هر فک. در سطح هر دندان پوششی از مینا وجود دارد که تجمعات کلسیمی سخت است و زیر آن، عاج، لایه ضخیم استخوان مانندی، دیده می شود. در مرکز دندان، حفرۀ پولپ داخلی قرار دارد که محل استقرار عصب ها و رگ های دندان است. در پستانداران، دندان ها ریشه هایی دارند که با سیمان احاطه و به دیوارۀ حفره های موجود در استخوان فک متصل می شوند. لثه، گردن دندان را می پوشاند و تاج دندان، که پوشیده از میناست، بالای خط لثه قرار می گیرد. مهم ترین بیماری های دندان ها عبارت اند از بی نظمی ناشی از نقص یا اختلال در جوانه های دندانی، بیرون آمدن در محلی غیر از محل اصلی دندان، و پوسیدگی. در ۱۹۹۳، نوعی پروتئین تولیدشده با مهندسی ژنتیک، که می توانست باعث تحریک بافت دندانی به ترمیم پوسیدگی ها شود، از نظر درمانی آزمایش شد.