دندان
معنی کلمه دندان در لغت نامه دهخدا

دندان

معنی کلمه دندان در لغت نامه دهخدا

دندان. [ دَ ] ( اِ ) سن. ( ترجمان القرآن ) ( از برهان ) . هر یک از ساختمان های سخت استخوانی که در دو فک بالا و پایین مهره داران ( یا در بسیاری از مهره داران پست ) در سایر استخوانهای جدار دهان یا حلق جایگزین اند و برای گرفتن و جویدن غذا و نیز به عنوان سلاح های تعرضی و دفاعی و غیره بکار میروند. تعداد دندانهای پستانداران معین است و تنوع آنها در قسمت های مختلف فک به ثنایا یا دندانهای پیشین ، انیاب یا نیشها و طواحن یا دندانهای آسیا، که هر یک وظایف خاصی را انجام می دهند، عموماً مشخص می باشد. بیشتر پستانداران در دوران حیات خود دو دست دندان دارند یکی دندانهای موقت یاشیری ، و دیگری دندانهای دائمی که بعداً جایگزین آنها می شود. در انسان دندانهای شیری از شش ماهگی شروع به درآمدن می کنند، و در حدود شش سالگی می افتند، و به جای آنها دندانهای دائمی درمی آید. آخرین دندانهای دائمی ( دندانهای عقل ) ممکن است از بیست وپنج سالگی بیرون آید و در بعضی اشخاص این دندانها هرگز بیرون نمی آید. عده دندانهای شیری بیست است ( در هر فک دو پیشین مرکزی ، دو پیشین جانبی ، دو ناب و چهار آسیای کاذب ). عده کل دندانهای دائمی سی ودواست ، که در هر فک عبارتند از ثنایا ( چهار عدد )، انیاب ( دو عدد )، طواحن صغیر یاآسیاهای کوچک یا آسیاهای کاذب ( چهار عدد )، طواحن کبیر یا آسیاهای بزرگ چهار عدد ( یا شش عدد در صورتی که دندانهای عقل درآیند ). ساختمان دندان عبارت است از تاج ( قسمتی که در دهان مرئی است ) و یک یا چند ریشه که در حفره ای ( حفره دندان ) در لثه نشانده شده است. قسمت مرکزی تاج و ریشه با نسج نرمی ( مغز دندان ) پر شده است که اعصاب و رگها در آن قرار دارند. این نسج درماده سخت و استخوانی به نام دانتین قرار دارد، که قسمت اعظم جسم دندان را تشکیل می دهد. تاج دندان را لایه سفیدرنگی از مواد معدنی و مواد آلی پوشانیده است ، که از مواد آهکی و آلی تشکیل یافته است. ( از دایرةالمعارف فارسی ). صلقام. فوه. عارضة. ثغر. مِزَم. ضرس. ( منتهی الارب ). ابومالک.( منتهی الارب ). حاکة. ارم. صاحب آنندراج گوید: حب ، نبات ، ستاره پروین ، تگرگ ، قطره شبنم ، قطره شیر، گوهر تسبیح ، قفل و مسمار از تشبیهات اوست :
به خط و آن لب و دندانْش بنگر
که همواره مرا دارند در تاب.فیروز مشرقی.خود غم دندان به که توانم گفتن
زرین گشتم برون سیمین دندان.

معنی کلمه دندان در فرهنگ معین

(دَ ) [ په . ] (اِ. ) بخش سخت و محکم در دهان جانوران که عمل جویدن را انجام می دهد. ،~ کسی گیر کردن کنایه از: عاشق یا خواهان شدن . ، ~ تیز کردن کنایه از: آماده یا خواستار به دست آوردن چیزی شدن . ، ~روی جگر گذاشتن کنایه از: شکیبایی کردن . ،~ کندن (کش

معنی کلمه دندان در فرهنگ عمید

هریک از استخوان های ریز که به ترتیب در میان دهان انسان و حیوان در دو فک بالا و پایین قرار گرفته و با آن ها غذا جویده می شود. تعداد دندان ها در انسان در کودکی بیست عدد است که آن ها را دندان شیری می گویند و از هفت سالگی به تدریج می ریزد و در جای آن ها ۳۲ دندان دیگر درمی آید که عبارت است از: دندان های پیش، دندان های نیش، دندان های آسیا، دندان های عقل.
* دندان آسیا: (زیست شناسی ) دندان های عقب دهان که دارای تاج پهن و ناهموار است. نوع کوچک آن دارای یک ریشه است و بزرگ آن دو یا سه ریشه دارد و تعداد آن ها در هر فک ده عدد است. نوع بزرگ آن را دندان کرسی هم می گویند، طواحن.
* دندان پیش: (زیست شناسی ) دندان های تیز جلو دهان که دو در بالا و دو در پایین قرار دارند، ثنایا.
* دندان تیز کردن: [مجاز]
۱. طمع کردن.
۲. قصد ربودن چیزی کردن.
* دندان داشتن: [قدیمی، مجاز] کینه و دشمنی داشتن نسبت به کسی.
* دندان زدن: (مصدر لازم، مصدر متعدی ) دندان فروبردن به چیزی.
* دندان عقل: (زیست شناسی ) آخرین دندان های آسیا که تعداد آن ها چهار عدد است دو در بالا و دو در پایین و در انتهای ردیف دندان های آسیا می روید.
* دندان نمودن: (مصدر متعدی ) [قدیمی]
۱. ترسانیدن مثل دهان باز کردن و دندان نشان دادن جانور درنده در هنگام حمله.
۲. [مجاز] اظهار قدرت کردن.
* دندان نیش: (زیست شناسی ) چهار دندان نوک تیز که دو در بالا و دو در پایین در کنار دندان های پیش جا دارد، انیاب.
* به دندان بودن: (مصدر لازم ) [مجاز] مناسب بودن، درخور بودن، باب دندان بودن.

معنی کلمه دندان در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - هر یک از اندامهای ریز صلب که بترتیب در میان دهان جانوران ( من جمله انسان ) در فکین قرار دارد و جانوران بوسیله آنها غذا را میجوند و مضغ میکنند . عدد دندانها در انسان بالغ ۳۲ است که به ثنایا انیاب ( نیشها ) طواحن ( اسیاها ) منقسم شدهاند . ترکیبات اسمی : از بن دندان با کمال میل از روی اشتیاق . یا دندان حوت ۱ - باران ریزه . ۲ - اشک چشم . یا دندان عاریه دست دندان مصنوعی که پس از کشیدن دندانهای طبیعی در دهان گذاشته میشود هر یک از دندانهای مصنوعی که پس از کشیدن دندان طبیعی جایگزین بر آن میکنند دندان مصنوعی . یا دندان گوساله نوعی تیر که پیکان آن را از استخوان و شبیه به دندان گوساله سازند . یا دندان مصنوعی دندان عاریه . ترکیبات فعلی : دندان بخون بردن گزیدن ایجاد گزیدگی کردن . یا دندان بزهر خاییدن سخنی گفتن که از نهایت دشمنی و عداوت ناشی گردد . یا دندان بکام فرو بردن ۱ - کامیاب شدن مستولی شدن . ۲ - غضبناک گشتن . یا دندان تیز کردن ۱ - خصومت کردن کینه خواستن . ۲ - چسبیدن . یا دندان روی جگر گذاشتن تحمل مشقت کردن بخود فشار آوردن تحمل در امری . یا دندان سفید کردن ۱ - ترسیدن . ۲ - عاجز شدن . ۳ - فروتنی کردن . ۴ - خنده کردن . یا دندان فرو بردن ۱ - خشم کردن قهر داشتن . ۲ - کینه ورزیدن . ۳ - کاری را بسیار جد گرفتن . ۴ - اقامت نمودن در کاری .

معنی کلمه دندان در دانشنامه عمومی

دندان بافتی سخت و کلسیمی است که در انسان و جانوران برای خرد کردن غذا استفاده می شود.
دندان ها دارای ساختاری منظم، کوچک و سفید رنگ هستند. برخی جانوران ازجمله گوشتخواران، از دندان ها برای خوردن گوشت و خرد کردن استخوان شکار یا حتی دفاع از خود استفاده می کنند. ریشهٔ دندان ها را لثه پوشانده است. دندان از جنسِ استخوان نیست، بلکه از چندین بافت مختلف با چگالی و سختی متفاوت ساخته شده است. بافت های سلولی که در نهایت به دندان تبدیل می شوند از اکتودرم نشأت می گیرند. دندان از بخش های مختلفی تشکیل شده است: ( از خارج به داخل ) ۱. مینا ۲. عاج ۳. اتاقک پالپ و پالپ ۴. ریشهٔ دندان که هریک دارای تقسیم بندی های دیگری است. ساختار کلی دندان ها در مهره داران مشابه است، هرچند تفاوت هایی در شکل و موقعیت قرارگیری آن ها وجود دارد. دندان های پستانداران ریشه های عمیقی دارد، این الگو در بعضی ماهی ها و تمساح سانان هم یافت می شود. در اغلب ماهیان، دندان ها به سطح بیرونی استخوان متصل هستند، در حالی که در مارمولک ها دندان ها به یک سمت سطح داخلی فک متصل هستند. در غضروف ماهیان مثل کوسه ها، دندان ها توسط رباط های سخت به حلقه های غضروفی تشکیل دهندهٔ آرواره وصل می شوند. دندان ها ازجمله ویژگی های متمایز ( و طولانی مدت ) گونه های پستانداران هستند. دیرینه شناسان از دندان ها برای شناسایی گونه های فسیلی و تعیین روابط آنها استفاده می کنند. ( بیشتر از دندان نیش که به دلیل داشتن ریشهٔ بلند و ضخیم به مدت طولانی تری در ساکت ( در جای خود ) باقی می ماند. شکل دندان های جانوران بستگی به نوع غذای آن ها دارد.
لاًث
ثال، غذاهای گیاهی به سختی هضم می شود، ز ، این ر گیاه خواران دندان های آسیای بزرگ زیادی برای جویدن و آسیاب کردن غذا دارند. از طرف دیگر گوشت خواران به دندان های نیش برای کشتن شکار و پاره کردن گوشت نیاز دارند. پستاندارا دیفی دونت هستند، یعنی دو دسته دندان دارند. در انسان ها، اولین دسته ( دندان های شیری ) معمولاً در حدود ۶ ماهگی ظاهر می شوند، هرچند بعضی نوزادان در هنگام تولد یک یا چند دندان قٔابل رویت دارند که به آن ها دندان های نوزادی می گویند. درآمدن دندان ها به طور طبیعی در حدود ۶ ماهگی می باشد که می تواند دردناک باشد. کانگوروها، فیل ها و گاو دریایی استثناهای پستانداران هستند زی ا پلی فیودونت می باشند. بعضی از حیوانات فقط یک سری دندان دارند ( مونوفیودوت ) د حالی که بعضی دیگر چندین سری دندان دارن ( پلی فیودون ) . به عنوان مثال در کوسه ها، هر دو هفته، دندان های جدیدی برای جایگزینی دندان های اییده شده رشد می کند. دندان پیش جوندگان به طور مستمر رشد می کند تا طول دندان ها که در حین جویدن ساییده می شوند نسبتاً ثابت بماند. بیشتر جوندگان مانند موش و خوکچه هندی، خرگوش علاوه بر دندان های پیش، دندان های آسیاشان هم مداوم رشد می کنند.
معنی کلمه دندان در فرهنگ معین
معنی کلمه دندان در فرهنگ عمید

معنی کلمه دندان در دانشنامه آزاد فارسی

دَندان (tooth)
در مهره داران، مجموعه ای از ساختمان های سخت و استخوان مانند در دهان، برای گازگرفتن، جویدن غذا، و دفاع و تهاجم. در انسان، اولین مجموعۀ دندان ها، بیست دندان شیری، از سن شش ماهگی تا۲.۵ سالگی ظاهر می شوند. دندان های دایم از شش سالگی جانشین دندان های شیری می شوند و گاه دندان های عقل، سومین دندان آسیا، تا حدود ۲۵ یا ۳۰ سالگی ظاهر نمی شوند. بالغان ۳۲ دندان دارند: دو دندان پیشین، یک دندان نیش، دو دندان آسیای کوچک، و سه آسیای بزرگ در هر طرف هر فک. در سطح هر دندان پوششی از مینا وجود دارد که تجمعات کلسیمی سخت است و زیر آن، عاج، لایه ضخیم استخوان مانندی، دیده می شود. در مرکز دندان، حفرۀ پولپ داخلی قرار دارد که محل استقرار عصب ها و رگ های دندان است. در پستانداران، دندان ها ریشه هایی دارند که با سیمان احاطه و به دیوارۀ حفره های موجود در استخوان فک متصل می شوند. لثه، گردن دندان را می پوشاند و تاج دندان، که پوشیده از میناست، بالای خط لثه قرار می گیرد. مهم ترین بیماری های دندان ها عبارت اند از بی نظمی ناشی از نقص یا اختلال در جوانه های دندانی، بیرون آمدن در محلی غیر از محل اصلی دندان، و پوسیدگی. در ۱۹۹۳، نوعی پروتئین تولیدشده با مهندسی ژنتیک، که می توانست باعث تحریک بافت دندانی به ترمیم پوسیدگی ها شود، از نظر درمانی آزمایش شد.

معنی کلمه دندان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دندان‏ از اعضای بدن هست که در دهان قرار دارد. از احکام آن در بابهای طهارت، صلات، صوم، حج، صید و ذباحه، اطعمه و اشربه، حدود، قصاص و دیات سخن گفته‏ اند.
دندان هر یک از اندامهای سخت داخل دهان می باشد.
احکام دندان
۱. ↑ توضیح المسائل مراجع ج۱، ص۷۰، م۸۹.۲. ↑ مستمسک العروة ج۱، ص۳۰۶.
...

معنی کلمه دندان در ویکی واژه

دِندان
(جانوری): هر یک از اندام‌های سخت داخل دهان که برای جویدن، گاز گرفتن، بریدن و مانند آنها بکار می‌رود.
بخش سخت و محکم در دهان جانوران که عمل جویدن را انجام می‌دهد.
ساختار سخت آهکی در دهان بسیاری از جانوران مهره‌دار که به طور کلی برای خوردن به کار می‌رود.
دندان کسی گیر کردن کنایه از: عاشق یا خواهان شدن.
دندان تیز کردن کنایه از: آماده یا خواستار به دست آوردن چیزی شدن.
دندان روی جگر گذاشتن کنایه از: شکیبایی کردن.
دندان کندن (کشیدن):کنایه از: صرف نظر کردن، قطع علاقه کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه دندان

گرفت آن مشک بر دندان و از کید قدر غافل که باشد در کمان یک پرتاب پیکانش
این کلمه مرکب است از دو واژه لاتین «ارتو» به معنای «راست» و «درست» و «ادوس» یا مشتق آن «دنس» به معنای «دندان».
لبش ماننده ی لعل‌است و مرجان‌است دندانش سرشکم لعل‌ و مرجان شد ز عشق لعل و مرجانش
عقد دندانت رشک مروارید وان لب لعل غیرت مرجان
از فیلم‌های او می‌توان به بازی در سربازان سفینه، بانشی، دیدبان سوم، گربه گمشده کرونا، سپیددندان ۲، هنر عالی، لری گی، مسابقه با خورشید و کوانتیکو اشاره نمود.
و گر اژدها را زبانی بِرُست که دندانها با زبان یاورست
ذوق دندان شکر خای تو افکند خرابم تا نگویند دگرکار می از شیر نیاید
هر که دندان به خویشتن بنهاد خیر دیگر به کس نخواهد داد
وگر هزار دلستی مرا چنانکه یکی همی فدا کنمی پیش آن لب و دندان
بر لب و دندان آن شاعر که نامش نابغه کی دعا کردی رسول هاشمی خیرالوری
خرد پرور هوشمندان تویی هنرور تویی پیل دندان تویی
که ده چار دیوار گردد خراب ز دندان یک موش آفت فزای