درده
معنی کلمه درده در لغت نامه دهخدا

درده

معنی کلمه درده در لغت نامه دهخدا

درده. [ دُ دَ / دِ ] ( اِ ) درد. دردی. دردی شراب و آب و روغن و امثال آن. ( برهان ). درد شراب و آب و روغن وغیره آنکه در ته ظرف نشیند. ( آنندراج ) :
تو صافی و من درده ام
بی درد صافی خوار شد.مولوی.
درده. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان افتر پشت کوه بخش فیروزکوه شهرستان دماوند واقع در دو هزارگزی جنوب باختری فیروزکوه با 450 تن سکنه. آب آن از رودخانه فیروزه و راه آن مالرو است. مزارع نهرآباد و اشرف آباد جزء این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
درده. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ارنگه بخش کرج شهرستان تهران واقع در 24 هزارگزی شمال شرقی کرج. آب آن از چشمه سار و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

معنی کلمه درده در فرهنگ معین

(دُ دِ یا دَ ) (اِ. ) دردی شراب و روغن و مانند آن .

معنی کلمه درده در فرهنگ عمید

= دُرد

معنی کلمه درده در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه ته نشین شود از روغن و شراب درد .

معنی کلمه درده در دانشنامه عمومی

درده (فیروزکوه). د، روستایی کهن، در دهستان پشتکوه از توابع بخش مرکزی شهرستان فیروزکوه در استان تهران ایران است. مردم این روستا به زبان مازندرانی صحبت می کنند. وجه تسمیه درده، قرار گرفتن آن در میانه دره عنوان شده و در واقع درده خلاصه شده دره ده است.
مردم روستای درده به کشاورزی و دامداری مشغول هستند. اصلی ترین محصول روستای درده، گردو است.
این روستا از نظر آب و هوایی سرد و کمی خشک است. فصل سرما در این روستا تا ۸ ماه نیز ادامه دارد.
در روستای درده سدی به نام سد شاهد احداث شده که آب کشاورزی این روستا را تامین میکند. در این سد که حدود دو سال است آبگیری شده، ماهی و مرغابی نیز دیده میشود.
این روستا در دهستان پشتکوه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۱۱ نفر ( ۱۱۲خانوار ) بوده است.
اغلب مردم روستا در زمستان ها به نقاط دیگری مهاجرت می کنند.
حمام کرناسیان مربوط به دوره قاجار است و در مرکز روستای درده، در حاشیه مسیر رود قرار دارد. این حمام که بیش از ۲۰۰ سال قدمت دارد به تازگی بازسازی شده است تا به عنوان موزه برای بازدید عموم بازگشایی شود و دیگر کاربری حمام نخواهد داشت.
به نقل از اهالی روستا در تابستان سال ۹۳ بارها پلنگی ماده به همراه توله هایش در روستا مشاهده شده اند که ضمن حمله به دام ها و شکار بز و گوسفند و کره خر و کره اسب، باعث وحشت و نگرانی اهالی روستا نیز شده بودند.
درده (کرج). درده ( کرج ) روستایی از توابع بخش آسارا شهرستان کرج در استان البرز ایران است. مردم درده تات هستند و به زبان تاتی سخن می رانند
این روستا در دهستان آسارا قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن۱۸۴ نفر ( ۷۹خانوار ) بوده است.
معنی کلمه درده در فرهنگ معین

معنی کلمه درده در ویکی واژه

دردی شراب و روغن و مانند آن.

جملاتی از کاربرد کلمه درده

امامزاده چهارده تن درده در مرکز روستای درده از توابع شهرستان فیروزکوه واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۳۸۲۹ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
می اندرده تهی دستم چه داری که از خون جگر پر گشت جامم
ساقی صبر بیا رطل گرانم درده تا چو ریگش به یکی بار فروآشامم
مقدار کمی استرس می‌تواند دارای فوایدی از جمله افزایش تحرک و انگیزه در افراد باشد. این نوع استرس، استرس مثبت نامیده می‌شود. استرس شدید می‌تواند علاوه بر ایجاد مشکلات و بیماری‌های روانی مانند افسردگی، باعث ایجاد مشکلات بدنی مانند سردردهای تنشی و افزایش احتمال ابتلا به سرطان، سکته قلبی و سکته مغزی در افراد شود.
زن جوانی به نام هالدورا که در حدود قرن ۱۲ میلادی در ایسلند می‌زیسته به‌طور ناگهانی بینایی و تحرک خود را از دست داد و هفت روز پس از اعتراف کردن به قدیس‌ها دوباره آن‌ها را به‌دست آورد. قدیس لیدوینا اهل اسخیدام، یک هلندی راهبه، که بین سال‌های (۱۴۳۳–۱۳۸۰(می‌زیسته می‌تواند یکی از افرادی باشد که به بیماری ام‌اس مبتلا بوده‌است. از سن ۱۶ سالگی تا زمان مرگش یعنی تا سن ۵۳ سالگی، وی دچار دردهای مقطعی، سست شدگی پاها شده و بینایی خود را از دست داده بود— علائمی که نشانه‌های بیماری ام‌اس می‌باشند. هر دو این موارد منجر به ارائه فرضیه «ژن وایکینگ» برای انتشار این بیماری شد.
طبعم مریض کشمکش روزگار شد یا رب به دردهای نهانی دوا تویی
کارگران گروه ملی فولاد اهواز برای دومین روز پی در پی فعالیت‌های خود را متوقف کرده و اعتصاب کردند. علت اعتراض آنها تعلیق تعدادی از کارگران معترض و همچنین اجرای ناقص طرح طبقه‌بندی مشاغل میباشد. در همین رابطه گروه صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد اهواز با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که برای رسیدگی به دردهای مشترک راهی به جز «اعتراضات در سطح خیابان‌ها و شهرها» وجود ندارد.
حق چو شراب ازلی دردهد مرد خورد باده حق مردوار
گر نداند حرف صوفی دان که هست دردهای عشق را بابی دگر
باز آن دردها پدید آید تبر آهنین به بید آید
شود به صبر دوا دردهای بی درمان چه درد خود کنی آلوده دوا ای دل
دردها کم شود از گفتن و دردی که مراست از تهی کردن دل می شود افزون چه کنم؟
دوائی دردهای جان عشاق توئی بیشک رسول اللّه در آفاق
گفتا ز دردهجر نمردی زهی توان گفتم درآتش است حیات سمندرا