درسی
جملاتی از کاربرد کلمه درسی
پیشانی صبح و آفتاب اوست درسینه پاک گوهران راز
شبها سگ کویش را، رحمی نبود بر من خوش وقت اسیری کو، فریادرسی دارد
چون سخن فهمی و فریادرسی نیست کلیم چه عبث مهر خموشی ز دهان بردارم
دل خون شد و فریادرسی راست نکرد خوشتر ز غمت همنفسی راست نکرد
۲ - بدایة المعارف. کتاب درسی حوزه است.
تا چند کنم ناله و فریاد که در شهر فریادرسی نیست که فریاد ز دستت
همه شب قافله ناله من در راه است گرچه فریادرسی همچو جرس نیست مرا
هر داغ ز سر تا قدمش حلقه درسی است عشق تو کسی را که ز فرهنگ برآورد
ز سوز عشق تودرسینه آتشی داریم در آتشیم وعجب حالت خوشی داریم
به نفرات برگزیده در هر رشته که در سطح کشور در زمینههای درسی خود، مقام اول را کسب کنند، امتیازاتی همچون استخدام در یکی از دستگاههای دولتی استان و امکان استفاده از بورسیه تحصیلی داده میگردد که همگی زیر نظر آموزش و پرورش میباشد.
سینه چاکان چون سحر مشق فنا آمادهاند عام شد درسی که من هم صفحهای مسطر زدم
این اثر به نوعی واکنش علمی به سیطره اخباریان در حوزه فقه و اصول شیعی بودهاست. این کتاب تا مدتها کتاب درسی حوزههای علمی شیعه بود و بیش از ۴۰ شرح و حاشیه بر آن نوشته شده است.
بی وصل توَم مباد هرگز نفسی جز درد توَم مباد فریادرسی