در یک ان

معنی کلمه در یک ان در لغت نامه دهخدا

دریکان. [ دِ ] ( اِ ) دریگان. رجوع به دریگان شود.

جملاتی از کاربرد کلمه در یک ان

اگر به کوه کند عزم راسخش اقبال چو رود نیل شود شاخ شاخ در یک آن
خبر این حادثه را آراکل داوریژتسی، تاریخ‌نگار ارمنی که در سده ۱۷ میلادی می‌زیسته‌است، در کتاب خود به تفصیل بسیار نگاشته‌است: در سخت‌ترین روزهای زمستان، در هنگامی که برف از آسمان می‌ریخته و مردم خویشتن را به پناه خانه‌ها کشیده بودند، ناگهان زمین چنان می‌لرزد که در یک آن، همهٔ پست و بلند شهر یکسان می‌نماید. در این حادثه‌است که کوشک پادشاهی «شام‌غازان» که از زمان غازان‌خان به یادگار مانده و یکی از باشکوه‌ترین عمارت‌های تاریخی ایران به‌شمار بوده، از هم فروریخته، جز یک مشت ویرانه، نشانی از آن بازنمی‌ماند. هم‌چنین مسجد تاریخی «استاد و شاگرد» و دیگر مسجدها که هرکدام یادگار پادشاهی یا وزیری بود، همه ویرانه می‌شود. آراکیل می‌نویسد: روز نخست که این لرزش زمین روی داد، در بیرون شهر به ویژه در خسروشاه و اسکو، همهٔ آبادی‌ها ویرانه شدند و یک دهی که بر سر کوهی نهاده بود، پاک به زمین فرورفت و از کوه‌ها چشمه‌های سیاه روان شدند. روز سوم که لرزش سخت دیگری روی داده، این چشمه ناپیدا گشته، چشمه‌های سیاه دیگری ازنو پیدا شدند. می‌گوید: این زمین‌لرزه تا شش‌ماه دوام داشت؛ بدین‌سان که تا دوماه در شبانه‌روز چندبار لرزش روی می‌داد، سپس کم‌تر شده در شبانه‌روز یک‌بار روی می‌داد تا پس از شش‌ماه دیگر روی نداد.
شرم خوب است اینقدر نیرنگ اما خوب نیست چون کنم نظاره در یک آن چمن‌های تو را
بگفتم لاتقل بشری و لکن بشریان زیرا دو شادی دست برهم داد توأم گشت در یک آن
اگر جوینده حدسش درست باشد به آرامی به محل مخفی شدن عضو مخفی شده نزدیک شده و در یک آن خود را به او رسانده و باید کف دستش را به سر او بکشد، و اگر حدسش اشتباه باشد هر لحظه ممکن است فرد مخفی شده از پناهگاه خارج شده و دست خود را به سر جوینده بکشد.
خدا جهان را بر اساس عقل خود ایجاد کرده‌است؛ و همچنین او تمام موجودات را در یک آن می‌شناسد تا عرض زمان بر او حمل نگردد.