دراز تل
معنی کلمه دراز تل در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه دراز تل
ندانی اگر چند مانی دراز به دیان همی گشت بایدت باز
هین چند که زلف گردهٔ تو بر دست غمت دراز میبینم
بر طبق اظهارات هانتفورد، پیامد خبر مرگ اسکات چیزی نبود جز آنکه: «آمونسنِ پیروز را تحتالشعاع اسکات شهید قرار داد.»[یادداشت ۱۸] در انگلستان مرثیهای به سرعت شکل گرفت حاکی از آنکه اسکات، به عنوان فردی نجیب و شرافتمند رفتار کرده و بازی را منصفانه انجام داده است. اسکات شکست خورده بود؛ تنها به این دلیل که برخلاف وی، آمونسن فقط جویندهٔ شهرتی بود که در پشت آن، نیت واقعی خودش را مخفی داشته بود و به جای اتکا به سورتمهکِشی انسانی[و ۱۱۳] از سگها استفاده میکرد و همین سگها را چنانچه لازم بود، به منظور تهیه خوراک، سلاخی میکرد. از طرف دیگر، در اذهان بریتانیاییهای روشنفکر آن زمان، آمونسن بهعنوان یک حرفهای قلمداد میگردید که از انجام هر کاری برای کسب موفقیت، فروگذاری نمیکرد. این داستانسراییها با انتشار مجلات اسکات و همچنین پیام وی که «خطاب به عموم» بود، شاخ و برگ بیشتری پیدا کرد. هانتفورد در این رابطه اشاره میکند: «کامیابی [اسکات] — در واقع — استعداد ادبی او بود. گویی که از چادری که در آن مدفون شده بود، دست دراز کرده و تقاص گرفته باشد.»[یادداشت ۱۹] با همهٔ این احوال، نام آمونسن — در میان کاشفان — همچنان مورد تکریم و احترام بود. اپسلی چری-گرارد،[و ۱۱۴] از دوستان و همقطاران اسکات، در گزارش خود از سفر اکتشافی گروه ترا نووا که چند سال بعد نوشته شد، دلیل اصلی موفقیت آمونسن را «ویژگی فوق برجستهٔ این مرد میداند و در ادامه میافزاید، شجاعت چشمگیر او [آمونسن]، انتخاب یک مسیر جدید، درست برخلاف همهٔ مسیرهای شناختهشدهٔ پیشین بود».[یادداشت ۲۰]
اندکی پس از ورود صلیب سرخ بریتانیا، اگرچه ممکن است هیچ ارتباطی نداشته باشد، مقدار بسیار زیادی رژ لب رسید. این اصلاً چیزی نبود که ما مردان میخواستیم، ما برای صدها و هزاران چیز دیگر فریاد میزدیم و نمیدانم چه کسی درخواست رژ لب کرده بود. خیلی دوست دارم بفهمم چه کسی این کار را کرده است، این اقدام نبوغ، درخشش ناب و خالص بود. باور دارم هیچ چیز بیشتر از رژ لب برای آن زندانیان انجام نداد. زنان بدون ملحفه و لباس شب در رختخواب دراز کشیده بودند اما با لبهای قرمز ارغوانی، آنها را میدیدید که با چیزی جز پتو روی شانههایشان پرسه میزدند، اما با لبهای قرمز ارغوانی. زنی را دیدم که روی میز کالبدشکافی مرده بود و در دستش تکهای رژ لب را گرفته بود. بالاخره کسی کاری کرده بود که آنها دوباره فرد شوند، آنها کسی بودند، دیگر فقط شمارهای که روی بازو خالکوبی شده بود نبودند. بالاخره آنها میتوانستند به ظاهر خود اهمیت دهند. آن رژ لب شروع به بازگرداندن انسانیت آنها کرد.
طناب فکرتم آن شب چنان دراز کشید که رفت و دامن این نیلگون خیام گرفت
مرد عارف تا اواسط بيرونى از شاه استقبال بهعمل مى آورد و سپس او را به اتاق مخصوص خود كه با بوريا مفروش بوده راهنمائى مىكند. در ضمن مذاكرات مختلف ، شاه از حاجى مى خواهد كه دعاى خيرى در حقّش بنمايد. وىپاسخ مى دهد من در تمام اوقات مؤ منين را دعا مى كنم شاه مى گويد: دلم مى خواهد در حق مندعائى مخصوص بفرمائيد. مرد عارف دست بسوى پروردگار خويش دراز كرده ومىگويد: (خدايا پادشاه اسلام را رعيّت پرور كن ). در بين اين مذاكرات آن پيشخدمت وارداطاق مى شود.
(هر كس چهل روز بنده خالص خدا گرديد از قلب او چشمه هاى حكمت جارى مى شود و بهزبانش مى آيد.) كسى كه به مرتبه اخلاص رسيده باشد كارش به جايى مى رسد كهاز مكروهات نيز خوددارى مى كند بلكه از مباهات كه خلاف ادب به نظر بيايد پرهيز مىكند، چنانچه مرحوم (مقدس اردبيلى ) وغير ايشان (مرحوم ميرداماد) چنان بوده اند چنانچهرسيده است پاهاى خود را دراز نمى كرد چه درمنزل و چه در مجلس ؛ چون هميشه خود را در محضر پروردگار مى دانست .
بنى اسراييل در طول ساليان دراز اسير دست فراعنه بودند و با بدترين وضعىزندگى مى كردند. حضرت موسى بن عمران ، به امر الهى قيام كرد. با حكومت جبارفرعون به مخالفت برخاست و مردم را به خداى يگانه دعوت كرد. بنىاسراييل تيره روز و بدبخت ، به رهبرى آن پيامبر بزرگ از ذلت و اسارت رهيدند و باعنايت خداوند توانا از درياى نيل به سلامت عبور كردند و از آن محيط خفقان آور و كشندهنجات يافتند. بديهى است چنين قومى بايد همواره شكرگزار خداى يگانه باشند، لحظهاى به شرك و انحراف نگرايند و هرگز از تعاليم آسمانى رهبر بزرگ خويشسرپيچى نكنند. متاسفانه چنين نشد و تنها ورود در يك جامعه مشرك و مشاهده پرستش بت ،توانست افكار آنان را از مسير صحيح بگرداند و به بت پرستى متمايلشان سازد. قرآنشريف مى گويد:
پس چون (ابراهيم ) ديد كه دست آنان به سمت غذا دراز نمى شود (و از آن نمى خورند)،نسبت به آنان ناخشنود شد و ترسى از آنان دردل او افتاد (كه شايد غذا نمى خورند تا نمك گير نشوند و بتوانند براحتى سوء قصدخود را انجام دهند)، امّا ميهمانان گفتند: مترس ، همانا ما براى (قلع و قمع ) قوم لوطفرستاده شده ايم .
یابد چون به تخت سیم آری ناکسی ظفر دست ستم کند دراز ار همه خود بود تکین
# خروج از فرهنگ بدآموز غربى و نفوذ و جايگزين شدن فرهنگ آموزنده اسلامى - ملى وانقلاب فرهنگى در تمام زمينه ها در سطح كشور آن چنان محتاج تلاش و كوشش است كهبراى تحقق آن ساليان دراز بايد زحمت كشيد و با نفوذ ريشه دار غرب مبارزه كرد.
بر تو خواهی دراز گردد روز چیزی از شب بدزد و به روی دوز
نمی گشاد گریبان صبح را گردون که شب دراز همی کرد بر هوا دامن
نکنی تو راه کوته بر ما و هر زمانی به فنا رهم نماید اجل و دراز راهی!
«دولت عثمانی سعی میکرد به این فجایع و تجاوزات، عنوان مهاجرت بدهد. آنان بسیاری از آبادیها را یکجا وادار به تخلیه میکردند و حتی مسئولان و مقامات محلی برای آنان آرزوی موفقیت و سفری خوش میکردند. بسیاری از این سادهدلان هم که نمیدانستند چه بر سر دیگران آمده و چه بر سر خودشان خواهد آمد به امید آنکه اگر زادگاه و سرزمین مادری خود را به اجبار ترک میکنند، جای دیگری را اگرچه سالیان دراز طول بکشد، آباد خواهند کرد.»
دراز روستای کوچکی است از توابع بخش جناح شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران واقع شدهاست..
پس از انتظار دراز تو الحق نه این چشم می داشتند ارمغانی
پسر در حالی که بدون حرکت ایستاده بود و با صورت روی زمین دراز کشیده بود از ناحیه سر مورد اصابت گلوله واقع گردید. سازمان شکستن سکوت تیراندازی را «اعدام فراقانونی» خواند و اتحادیه اروپا خواهان پژوهشهای شفاف فوری در رابط قتل شد.
شد دراز این تر هات ایخواجه کوته باز کن کز سخن آن به که باشد در لباس اختصار
جز از خیال قد و زلف یار و قصهٔ شوق دگر ز خاطرم اندیشهٔ دراز برفت