دورا
معنی کلمه دورا در لغت نامه دهخدا

دورا

معنی کلمه دورا در لغت نامه دهخدا

دورا. ( صوت ) ( دور+ الف ) ای بس دور! هیهات.( یادداشت مؤلف ). حاشا. ( دهار ). رجوع به دور شود.

معنی کلمه دورا در فرهنگ فارسی

مستعمره یونانی واقع در ساحل فرات در مشرق نینوای قدیم و موصل کنونی که سلوکیان در آن استحکامات بنا کردند. حفریات سال ۱۹۲٠ م . موجب کشف معابدی شده که به فرسکهایی که از جهت مطالعه مبادی هنر مسیحی شایان اهمیت اند مزین بوده . مدتی که دورا تحت حکومت اشکانیان قرار داشت ایستگاه مقدم شاهنشاهی پارت محسوب میشد و با شهر (( پالمیر ) ) ارتباط داشت .

معنی کلمه دورا در دانشنامه عمومی

دورا (الخلیل). دورا ( الخلیل ) ( به لاتین: Dura, Hebron ) یک منطقهٔ مسکونی در کرانه غربی رود اردن است که در استان الخلیل واقع شده است.
دورا ۲۸٬۲۶۸ نفر جمعیت دارد.
شهر پلزو خواهرخواندهٔ دورا ( الخلیل ) هست.

جملاتی از کاربرد کلمه دورا

عشق نزدیک سر زلف توام راه نداد تا نجستم ز کمند خرد دوراندیش
هرگز شب امید به دوران من ندید جام می دوساله و ماه دو هفته را
شبی در بزم آنمه زنده دارم بر مراد دل اگر ساقی دوران در میم افیون نیندازد
مشو غافل زدوران خط پا در رکاب او که آن ریحان سیراب از گل آتش زیر پا دارد
صاحبت غیر دو نان جو نداد وان دورا خود بستدی ای کج نهاد
اندرین دوران مجو راحت که کس آسوده نیست طبع شادی جوی از غم یکنفس آسوده نیست
گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش می‌گویم و بعد از من گویند به دوران‌ها
جز خم می، می کند هر کس خم دیگر به خاک گر چو قارون، زنده در خاکش کند دوران، رواست
از طالع دون بود کلیم آنچه کشیدی هنگام ستمکاری دوران نرسیده
مقطع دور فلک موقف دوران تو باد که دل هیچکسی واقف پیدای تو نیست