دستبوسی. [ دَ] ( حامص مرکب ) دست بوس. تقبیل دست و بوسه زدن بر دست. ( ناظم الاطباء ). بوسیدن دست. تقبیل ید : خواهشگریی و دستبوسی میکرد ز بهر آن عروسی.نظامی. || شرفیابی. به خدمت بزرگی رسیدن. تشرف حاصل کردن. شرفیاب شدن : چو یاره دستبوسی رایش افتاد چو خلخال زر اندر پایش افتاد.نظامی.بدست آویز شیر افکندن شاه مجال دستبوسی یافت آن ماه.نظامی.از بهر دستبوسی آن شوخ همچو زلف صد کوچه ره بسایه شمشاد میروم.ملا مفید ( از آنندراج ).
معنی کلمه دست بوسی در فرهنگ معین
( ~. ) (حامص . ) به خدمت رسیدن ، تعظیم کردن .
معنی کلمه دست بوسی در فرهنگ عمید
۱. بوسیدن دست کسی. ۲. بوسیدن دست شخص بزرگ تر از خود هنگام ملاقات برای اظهار کوچکی و تواضع و احترام نسبت به او.
معنی کلمه دست بوسی در فرهنگ فارسی
۱ - بوسیدن دست تقبیل ید . ۲ - بخدمت بزرگی رسیدن . دست بوس تقبیل دست و بوسه زدن بر دست
معنی کلمه دست بوسی در دانشنامه عمومی
دست بوسی اشاره به حرکتی با قصد ادب، احترام، محبت و بزرگداشتن است که می تواند توسط یک مرد و زن نسبت هم، یک عاشق برای معشوق خود، یک کودک برای پدر مادر یا پدربزرگ مادربزرگ خود انجام شود.
معنی کلمه دست بوسی در ویکی واژه
به خدمت رسیدن، تعظیم کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه دست بوسی
که مرا پای در رکاب سفر دست بوسیدن تو آوردست
دست بوسی گرت از دوست غم اوست کمال مرحبا گو غم او را و بلا را دریاب
من دست بوسی میکنم مرد لب و چشمت نیم نقل لب مستان مکن آن شکر و بادام را
بیدست تو کس را به مرادی نرسد دست بوسیدن دست تو از آن معتبر آمد
چو بنده را سعادت قربت نداد دست بوسید آستانه و خدمت رساند و رفت
برت آمدیم یک دم، ز برای دست بوسی چو ملول گشتی از ما، ببریم درد سرها
گرش پیر سپهر از پا در آرد چرا بخت جوانرا دست بوسی
از جمله ادعاهایی که احمدینژاد پیش از انتخابات ۱۴۰۰ مطرح کرد شامل برنامهریزی برای ترور او تزریق واکسن کرونا به مسئولان جمهوری اسلامی خریدن جزیره خصوصی برای مسئولان عقب انداختن انتخابات به بهانه تشدید کرونا توسط مسئولان و دست بوسی حداد عادل برای فرح پهلوی بود.
چونکه پیغام او رسید به شاه شاه دادش به دست بوسی راه
دست بوسی کرد وز جان ناله کرد دیده را چون ابر پر از ژاله کرد
بسی آفرین خواند از ایزد بروی گهش دست بوسید و گه چشم و روی