داغداغان
معنی کلمه داغداغان در فرهنگ عمید
معنی کلمه داغداغان در فرهنگ فارسی
معنی کلمه داغداغان در دانشنامه عمومی
شاید این اسم تغییر یافته عبارت «داغ دوغان» باشد که یک عبارت ترکی زبان بوده و به معنای «زاده کوه یا کوهزاد» است.
داغداغان بیشتر به عنوان یک گیاه زینتی کاشت می شود زیرا در برابر آلودگی هوا مقاوم است و طول عمر زیادی دارد.
رویشگاه ته گوک / داغداغان مناطق سنگلاخی و باغچه ها و ایوان های طبیعی است. این درخت در آبخیزداری و ایجاد پوشش در نقاط سنگلاخی کاربرد دارد. کشت داغداغان موجب ایجاد امنیت در برابر خطرات سیل، فرسایش خاک و ریزش کوه و غیره می شود. [ پیوند مرده]
به نقل از لغتنامه دهخدا، در گویش اصیل شمیران تهران به درخت داغداغان «ته» و در گویش مردم دیلمستان به داغداغان تادانه می گویند.
در میان مردمان کرد، لک و لر زبان به درخت داغداغان، «تاوی» گفته می شود. در فرهنگ عامیانهٔ مردم لکمردم کرد و لر، درخت تاوی مقدس است. در منطقهٔ کرمانشاه برای جلوگیری از چشم زخم و آسیب و نیز به عنوان تبرک، از چوب درخت تاوی به گردن، دست، گهوارهٔ نوزادان و حتی برخی حیوانات مانند گاو و گوسفند که در زندگی عشایری برای مردم مهم هستند، می آویزند. مردم کرد در منطقهٔ کرمانشاه و مردم لک معتقدند بدترین چوب برای ساختن عصای چوپان ها چوب انار است و بهترین چوب، چوب تاوی است که با خیر و برکت گله همراه است. در جنوب شرقی روستای قلعه هرسم در استان کرمانشاه، محلی به نام دارتاوی قرار دارد که یک درخت کهنسال داغداغان ( تاوی ) در آنجا واقع است و چشمه ای بزرگ در پای آن قرار دارد. در در کنار قدمگاه محمد حنیفه واقع در دامنه کوه خاتون در جنوب شهر سوریان در شهرستان بوانات استان فارس نیز یک درخت داغداغان ( تا ) کهنسال وجود دارد که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
این درخت در فرهنگ مردم خراسان جنوبی و ترکمن ها نیز مقدس و محترم است. ترکمن ها چوب آن را به شکل خاص تراشیده و به گردن کودک می آویزند تا چشم نخورد. در خراسان به ویژه در زیبد چوب تراشیده آن به صورت + را بر بازوی کودکان می بستند تا از چشم بد و بیماری در امان باشند. نقش داغداغان هم برای جلوگیری از «نظر خوردن» در فرش ترکمنی بافته می شود.
داغداغان (سرده). سلتیس ( نام علمی: Celtis ) نام یک سرده از تیره شاهدانگان است.
معنی کلمه داغداغان در دانشنامه آزاد فارسی
درختی زیبا و بلند با نام علمی Celtis australis L از خانوادۀ نارون. شاخه های متعدد، باریک و منشعب درخت به آن ظاهری کُروی می بخشد. از ریشۀ آن در اروپا جهت درمان صرع استفاده می شود. برگ و جوانه های درخت اثر قابض دارند و در طب سنتی برای رفع اسهال های ساده به کار می روند. این درخت در نواحی شمالی ایران می روید. از نام های محلی آن می توان به تاغدان، توغ، توغدان، تی گیله، تادانه و تاغ دانه اشاره کرد.
جملاتی از کاربرد کلمه داغداغان
از گونههای درختی این جنگلها میتوان به بلوط، کیکم (افرا جنگلی)، داغداغان، گلابی وحشی و زبان گنجشک و از گونههای درختچهای به بادام کوهی، ارژن، دافنه و سماق اشاره کرد.