معنی کلمه دوربین در لغت نامه دهخدا
دیرخواب و زودخیز و تیزسیر و دوربین
خوش عنان و کش خرام و پاکزاد و نیکخوی.منوچهری.طرفه کور دوربین تیزچشم
لیک از اشتر نبیند غیرپشم.مولوی.چنین گفت پیش زغن کرکسی
که نبود زمن دوربین تر کسی.سعدی ( بوستان ). || مقابل نزدیک بین. کسی که دور را بهتر از نزدیک می بیند. چشمی که دور را بهتر از نزدیک می بیند. || دوراندیش و عاقل و بابصیرت و مطلع و باادراک و زیرک و خردمندو هوشیار و بافراست. ( ناظم الاطباء ). عاقل و دوراندیش. ( آنندراج ). عاقبت اندیش. لطیف. ( ترجمان القرآن ) ( دهار ). آنکه به عاقبت کار اندیشد. مآل اندیش. آخربین. عاقبت اندیش. مآل بین. ( یادداشت مؤلف ) :
که جنگاوران از سپه برگزین
دلیران نیزه ور دوربین.فردوسی.یکی دوربین مرد جویای کار
نباشد چنو نامدار و سوار.فردوسی.یکی دوربین مرد جویای کار
بدیدمش آهسته گرد و سوار.فردوسی.می داند [ منوچهربن قابوس ] روز پدرم [ محمود ]به پایان آمده است جانب خویشتن را خواهد که با ما استوار کند که مردی زیرک و پیر دوربین است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 131 ).
گرچه پشم اند هر دو، هرگز بوده ست
سوی تو ای دوربین پلاس چو پرنون.ناصرخسرو.انبوهی یاران که دوربین و کاردان نباشند عین مضرت است. ( کلیله و دمنه ).
و ز بر آن خوابگاه طارم پیری مسن
همچو امل دوربین همچو اجل جان ستان.؟صاحب مایه دوربین باشد
مایه چون کم بود چنین باشد.نظامی.چشم عقل دوربین را روز و شب
درجمال خویش حیران کرده ای.عطار.فریدون وزیری پسندیده داشت
که روشن دل و دوربین دیده داشت.سعدی ( بوستان ).نصیحت شنو مردم دوربین
نکارند در هیچ دل تخم کین.سعدی ( بوستان ).در وادیی که رو به قفا می روند خلق
در قعر چاهم از نظر دوربین خویش.صائب.دلهام ؛ مرد رسا و دوربین. دلمز؛ مرد توانا و دوربین. ( منتهی الارب ). || ( اِ مرکب ) آلتی متعلق به ابصار که بزرگ می کند و نزدیک می نماید چیزهای دور را و اختراع این آلت در سده هفدهم میلادی شد و به واسطه آن انقلاب بزرگی در علم هیأت پدید آمد. ( ناظم الاطباء ). نوعی از عینک که بدان چیز دور را به آسانی توان دید. چیزی باشد که احوال دریا را ناخدا بدان معلوم کند و برای استعلام لشکر بیگانه هم بکار آید. ( آنندراج ). نظاره. ( المنجد ). اسباب بصری برای رؤیت نسبتاً واضح اشیاء دور یا به عبارت رایج برای بزرگتر و نزدیکتر نشان دادن اشیاء دور ازآنچه با چشم غیر مسلح دیده می شوند. دو جزء اساسی هردوربین عبارت است از نقشگیر، که نور را گرد آورد و متمرکز کند و دیدگر که تصویر حاصل از نقشگیر را بزرگ می کند. دوربین را به نجومی و زمینی تقسیم می کنند، دوربین نجومی همان تلسکوپ است که برای بررسی اشیاء بسیار دور ( مانند ستارگان ) بکار می روند و فواید دیگر نیز دارند. تصاویر حاصل ازآنها معکوس است ، ولی این امر مخل به استفاده از آنها نیست. بر خلاف در رؤیت اشیاء زمینی مطلوب آن است که منظره عادی آنها محفوظ بماند و لهذا این دوربینهاچنان تعبیه شده اند که تصویر حاصل از آنها مستقیم باشد. قدیمترین نوع دوربین زمینی دوربین گالیله است که نقشگیرش یک عدسی محدب و دیدگرش یک عدسی مقعر است. این دوربین را گالیله برای رصد آسمان ساخت و چهار قمربزرگ مشتری را با آن کشف کرد ولی امروزه به عنوان دوربین زمینی از آن استفاده می شود. دوربین انواع دیگری نیز دارد، مانند دوربین دوچشمی و دوربین یک چشمی و دوربین عکاسی. ( از دایرة المعارف فارسی ).