دراج
معنی کلمه دراج در لغت نامه دهخدا

دراج

معنی کلمه دراج در لغت نامه دهخدا

دراج. [ دُرْ را ] ( اِخ ) دهی از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، در 29هزارگزی شمال باختری قره آغاج و هزارگزی جنوب راه شوسه مراغه - پیمانه. کوهستانی ، معتدل. 480 تن سکنه. آب آن از چشمه سارها. محصول : غلات ، نخود، بزرک. شغل اهالی : زراعت ، صنایع دستی : جاجیم بافی و راه آن مالرو است. و در دو محل بفاصله 2 کیلومتر بنام دراج بالا و پائین مشهور، و سکنه دراج پائین 185 نفر میباشد. ( به این قریه ها تراش هم میگویند ). ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
دراج. [ دُرْ را ] ( ع اِ ) مرغی است رنگین مانند تذرو . طراج. دراجه. ابوشعیب. ابوالحجاج. ابوخطار. ( صبح الاعشی ). ابوضبه. ( المرصع ). پورنر. ( مهذب الاسماء ). مرغی است رنگین مانند تذرو ( و یستوی ، فیه المذکر و المؤنث ). ( منتهی الارب ). بفارسی پور و جرب گویند. ج ، دراریج. ( ناظم الاطباء ). کومنگیر. کومنزل. ( یادداشت مؤلف ). زرچ. زراج. زرج. ژرژ. زره کوه. تراج. رنگین تاج. حیقطان. مرغ رنگین تاج. دراجه. ( آنندراج ). قرقاول ( ؟ ). تورنگ. حیقط. تذرو ( ؟ ). مرغی است چون خروس سخت زیبا و آوازی ملیح دارد. ج ، دراریج. ( زمخشری ). مرغی است قریب به جثه کبک و خوش منظر و مؤلف تذکره اشتباه به سمانی کرده است. ( تحفه حکیم مؤمن ).دراج هندی را مرغ مفتولی خوانند. ( اختیارات بدیعی ).قلقشندی در صبح الاعشی گوید: پرنده ای است پاکیزه گوشت بالهایش از سوی بیرون تیره و خاکی و از سوی درون سیاه و بشکل قطا است ، اما از آن لطیف ترست ، و کلمه دراج بر مذکر و مؤنث هر دو اطلاق شود و بی خط آنرا از جنس کبوتر می شمارند؛ زیرا همچون کبوتر بیضه خود را زیر بال می گیرد و عوام آهنگ آواز او را به این جمله بازگو می کنند «بالشکر تدوم النعم ». و گویند پرنده ای است فرخنده و بسیار نتاج از آمدن بهار مژده دهد و در باد شمال و هوای صافی نیکو حال باشد و در باد جنوب تا بدان حد بدحال شود که از پرواز بماند. ( صبح الاعشی ج 2 ص 74 ). چنانکه گذشت این مرغ را در فرهنگها، چنانکه باید تعریف نکرده اند و از شواهد نیز بین مترادفات کلمه و کلمات تذرو و قرقاول که ظاهراً غیر دراج باشند وجه متمایزی برنمی آید، خاصه آنکه از دو شعر فردوسی و نظامی که نقل خواهیم کرد، برمی آید دراج غیر از تذرو و قرقاول است و صحیح هم همین است که تذرو و قرقاول غیر دراج است ؛ اما از نظر جانورشناسی ، دراج پرنده ای است از تیره ماکیان جزء راسته کبکها که در حدود چهل گونه آن در قاره های قدیم ، در نواحی گرم و معتدل می زیند. جثه اش از کبک کمی فربه ترست و مانند کبک در صحراها زیست می کند. ( فرهنگ فارسی معین ) :

معنی کلمه دراج در فرهنگ معین

(دُ رّ ) [ ع . ] (اِ. ) پرنده ای است شبیه کبک ، اما چاق تر که بال هایش خال های سیاه و سفید دارد.

معنی کلمه دراج در فرهنگ عمید

پرنده ای شبیه کبک، با پرهای خالدار سیاه و سفید که گوشت لذیذی دارد، پور، جرب.

معنی کلمه دراج در فرهنگ فارسی

پرندهای شبیه کبک، باپرهای خالدارسفیدوسیاه
( اسم ) پرندهای از تیره ماکیان جزو راسته کبکها که در حدود ۴٠ گونه از آن در قاره های قدیم در نواحی گرم و معتدل میزیند . جثهاش کمی از کبک فربهتر است و مانند کبک در صحرا زیست میکند . زرچ زراج زرج ژرژ زره کوه .
برانگیخته و بدرجات بالا رونده

معنی کلمه دراج در دانشنامه عمومی

دُرّاج یا کبکنجی یا پور پرندگانی از زیرتیره کبکیان هستند که از گذشته به طور سنتی در سرده دراج ها طبقه بندی می شدند اما اکنون اغلب آن را شامل چند سرده می دانند.
دراج در دشتها و علفزارها، در کنار تالابها و در نواحی خشک زندگی می کند. این پرنده از قبرس تا هند دیده می شود. دراج بومی ایران است، در جنوب شرقی دریای خزر و نیز در سیستان و بلوچستان و هرمزگان تا جنوب استان فارس وجود دارد و بیشتر در مناطقی زندگی می کند که درخت گَز می روید.
درازای بدن دراج در حدود ۳۱ سانتی متر و بالهایش گِرد و کوتاه است. رنگ پرنده نر سیاه، فوق سر و پشت گردن قهوه ای، پرهای گونه سفید است و خالها و راه راه عرضی سفید، به ویژه در پهلوها، و نیم طوق پهن خرمایی رنگ در گردن دارد. پرنده ماده، معمولاً، قهوه ای است و روی بدن آن نقشهای نخودی رنگ و سیاه دیده می شود.
پرنده نر و ماده با هم دیده می شوند؛ خارج از فصلِ جفت گیری، گاهی در گله های کوچک هم زندگی می کنند. این پرنده، بیشتر، خود را مخفی نگه می دارد و به دشواری پرواز می کند. پروازش مستقیم و پر سر و صداست. و میان انبوه گیاهان آشیانه می سازد. پرنده ماده ۸ تا ۱۲ تخم می گذارد و جوجه ها پس از ۱۸ تا ۱۹ روز از تخم بیرون می آیند.
دراج از حشرات و مواد گیاهی تغذیه می کند.
در گذشته، محل زندگی دراج از شمال اسپانیا تا هند بود، اما اکنون از قبرس تا هند دیده می شود و نسل آن در قبرس نیز در آستانه انقراض است.
• دراج ها:
• دراج سیاه، Francolinus francolinus
• دراج رنگین، Francolinus pictus
• دراج چینی، Francolinus pintadeanus
• دراج کاکی، Peliperdix coqui
• دراج گلوسفید، Peliperdix albogularis
• دراج اشلگل، Peliperdix schlegelii
• دراج لتهم، Peliperdix lathami
• مرغ جیرفتی، Ortygornis pondicerianus
• دراج باتلاق، Ortygornis gularis
• دراج کاکلی، Dendroperdix sephaena
• دراج گردن حلقه ای، Scleroptila streptophorus
• دراج فینش، Scleroptila finschi
• دراج بال سرخ، Scleroptila levaillantii
• دراج بال خاکستری، Scleroptila africanus
• دراج خلنگزار، Scleroptila psilolaemus
• دراج شلی، Scleroptila shelleyi
• دراج رود نارنجی، Scleroptila levaillantoides
• دراج پولک دار، Pternistis squamatus
• دراج آهانتا، Pternistis ahantensis
• دراج نوارخاکستری، Pternistis griseostriatus
• دراج هارتلاب، Pternistis hartlaubi
• دراج دوسیخک، Pternistis bicalcaratus
• دراج هوگلین، Pternistis icterorhynchus
• دراج کلپرتون، Pternistis clappertoni
• دراج هاروود، Pternistis harwoodi
• دراج هیلدبراند، Pternistis hildebrandti
• دراج جکسون، Pternistis jacksoni
• دراج خوش سیما، Pternistis nobilis
• دراج کوه کامرون، Pternistis camerunensis
• دراج سویرسترا، Pternistis swierstrai
• دراج گردن بلوطی، Pternistis castaneicollis
• دراج ارکل، Pternistis erckelii
• دراج جیبوتی، Pternistis ochropectus
• دراج نوک سرخ، Pternistis adspersus
• دراج دماغه، Pternistis capensis
• دراج ناتالی، Pternistis natalensis
• دراج گردن زرد، Pternistis leucoscepus
• دراج سینه خاکستری، Pternistis rufopictus
• دراج گردن سرخ، Pternistis afer
• دراج سوینسون، Pternistis swainsonii
دراج (آلبانی). دراج ( به آلبانیایی: Durrës ) دومین شهر بزرگ آلبانی کنونی است.
دراج باستانی ترین و نیز یکی از اقتصادسازترین شهرهای آلبانی نیز هست. دراج در میانهٔ کرانه های آلبانی جای دارد و در ۳۳ کیلومتری تیراناست. نام باستانی آن اِپیدامنوس بوده است.
برپایهٔ سرشماری سال ۲۰۰۳ جمعیت آن پیرامون ۱۱۴۰۰۰ تن است.
در زبان آلبانیایی این شهر دورِس خوانده می شود و تلفظ ایتالیایی آن - دوراتزو - نیز در جهان رواج دارد. دراج در تاریخ و زبان های گوناگون به نام های دیگری هم شناخته می شود. در زبان یونانی این شهر را اپیدامنوس و دوراخیون می خوانده اند. رومیان آن را دیراکیوم می نامیدند. ملت های همسایه چون مقدونیان، بوسنیایی ها، کروات ها، صرب ها و بلغارها آن را دراچ می خوانند و عثمانیها نیز به همین سان و با اندکی تفاوت تلفظ دراچ.
بنیاد این شهر به سال ۶۲۷ ( پیش از میلاد ) به دست یونانیان نهاده شد. کرانه های صخره ای و بلندی ها و مرداب های گرداگرد دراج از دید نظامی بدان وضعیتی استراتژیک بخشیده بود. بخشی از جنگ های دولت - شهرنشینان یونانی در آینده بر سر دست یازیدن به همین اپیدامنوس آن زمان بود.
در ۲۲۹ ( پیش از میلاد ) جمهوری رم بر این شهر چیره شد و از آن پس آن را دیراکیوم خواندند. در سدهٔ چهارم میلادی دیراکیوم مرکز ایالت اپیروس نوا بود.
۴۸۱ ( میلادی ) تئودوریک بزرگ پادشاه اوستروگوت ها این شهر را به محاصره درآورد ولی کاری از پیش نبرد. پس از آن برای سالیان دراز بلغارها بدان می تاختند. با فروپوشی امپراتوری روم غربی دیراکیوم نیز بخشی از قلمرو امپراتوری بیزانس گشت. در این زمان اهمیت این شهر به دلیل پیوند دادن میان بخش باختری اروپا با امپراتوری یادشده بود.
در آغاز سدهٔ دهم میلادی این شهر میان بیزانس و بلغارها –که به تازگی امپراتوری به راه انداخته بودند - دست به دست شد. بلغارها در این زمان این شهر را دراچ می خواندند.
در زمان چهارمین جنگ صلیبی جمهوری ونیز کنترل دراچ را به دست آورد. در ۱۲۷۳ یک زمین لرزه دراچ را ویران نمود، ولی به زودی این شهر دوباره آباد شد و در کالبد یک دوک نشین استقلالی هم یافت. در ۱۳۹۲ میلادی جمهوری ونیز باز هم کنترل شهر را به دست آورد؛ در این زمان آنها اینجا را دوراتزو می خواندند. سرانجام پس از چندی زد و خورد عثمانی در ۱۵۰۱ میلادی دراج را گشود. در این زمان بسیاری از مردمان مسیحی شهر به اسلام گرویدند و مسجدهای چندی برپا گردید. دراج زیر فرمان عثمان ها آن رونق سالیان گذشته را نیافت و جمعیتش به ۲۰۰ خانوار کاهش یافت.
معنی کلمه دراج در فرهنگ معین
معنی کلمه دراج در فرهنگ عمید
معنی کلمه دراج در فرهنگ فارسی
معنی کلمه دراج در دانشنامه عمومی
معنی کلمه دراج در دانشنامه آزاد فارسی

معنی کلمه دراج در دانشنامه آزاد فارسی

دُرّاج (francolin)
پرنده ای شبیه کبک، از راستۀ ماکیان سانان. از مواد گیاهی و دانه ها تغذیه می کند. از مجموع ۴۱ گونۀ این جانور، فقط پنج گونه خارج از شمال شرقی افریقا یافت می شوند. در ایران، دراج Francolinus francolinus یافت می شود. این پرنده با تیهو، کبک، جیرفتی، قرقاول، و بلدرچین خانوادۀ قرقاول را در ایران تشکیل می دهند. هشت گونه پرندۀ این خانواده در هفت جنس مختلف رده بندی شده اند.

معنی کلمه دراج در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] درّاج یا رنگین تاج پرنده ای است زیبا، خوش آواز، که کمی بزرگ تر از کبک، با بال های کوتاه و پاهای نسبتاً بلند می باشد.
نام دیگر دُرّاج رنگین تاج است.درّاج پرنده ای است زیبا، خوش آواز، کمی بزرگ تر از کبک، با بال های کوتاه و پاهای نسبتاً بلند.
موارد کاربرد دراج در فقه
از آن به مناسبت در باب حج و اطعمه و اشربه نام برده اند.
دراج حلال گوشت است
درّاج از پرندگان حلال گوشت است.
کفاره کشتن دراج در حال احرام
...

معنی کلمه دراج در ویکی واژه

پرنده‌ای است شبیه کبک، اما چاق تر که بال‌هایش خال‌های سیاه و سفید دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه دراج

مرا ز بیم فراقت چگونه باشد دل ز بیم باز چگونه بود دل دراج
چنگل دراج به خون تذرو سلسله آویخته در پای سرو
۴۴٪ مساحت شهرستان را بیشه‌زار (بلوط، پسته، صمغ و ...) تشکیل می‌دهد. چمنزارهای آلپی نیز موجود است. حیواناتی چون بز کوهی، سنجاب و خرس در آنجا زندگی می‌کنند. از پرندگانش نیز می‌توان قرقاول و دراج را نام برد.
مشخصات هر جلد فرهنگ آنندراج به شرح زیر است:
تا به مدح تو گشاده دهنم طوطی وار چشم در روی نکویی که مگر دراجست
دراج بوم او، همه شاهین کند شکار و آهوی دشت او، همه سنبل کند چرا
دز: [دِ] (اِ) دژ. قلعه و حصار. (برهان). قلعه و حصار عموماً و قلعه بالای کوه خصوصاً. (آنندراج). قلعه. (جهانگیری) (از مهذب الاسماء). حصار. (شرفنامه منیری). حصن. (از مهذب الاسماء)
آرپینه دالالیان (ارمنی: Արփինե Դալալյան؛ ۱۸ فوریهٔ ۱۹۹۹) وزنه‌بردار زن اهل ارمنستان است که در مسابقات قهرمانی وزنه‌برداری اروپا در سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ در دراج و زاموشچ در وزن ۹۰ کیلوگرم به ترتیب برنده مدال طلا و مدال نقره شد.
پس از فوت مهارجه ویجیانگر در آوریل ۱۸۷۹ میلادی (برابر فروردین ۱۲۵۸ خورشیدی)، به خدمت آقای آننده گجپتی راج منه سلطان بهادر، که از دوستداران بزرگ ادبیات بود، در آمد و وی در به پایان رساندن تالیف فرهنگ آنندراج هیچ حمایتی را از منشی محمد پادشا دریغ ننمود.
تا زمین چون پر طاووس شود وقت بهار باغ چون پهلوی دراج شود وقت خزان
یکی صد می شود در پرده شب دزدراجرائت به دور خط مشکین ،خال طرارست گیراتر
ای گشته جواهر حقائق در درج حقیقت تو إدراج
نه مه از ماهچه دانند و نه مهر از مهره نه در از درد شناسند و نه درج از دراج
گاه ایمان گاه برهان گاه نوح گاه دراجسام انسان روح روح
فرهنگ آنَنْدراج یکی از فرهنگ‌های زبان فارسی نوشته‌شده در اوایل سده ۱۴ (قمری) در هندوستان و از کامل‌ترین و منظم‌ترین فرهنگ‌های زبان فارسی عصر خود است.
ابوالحسین، ایّوب نخعی (؟ - ۸۱۹م) (نسب: ایوب بن نوح بن دراج) محدث عراقی در سدهٔ دوم هجری بود. از علی بن موسی‌الرضا روایت نمود. کتابی در علم حدیث نوشته بود.
وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا... الآیه مکر تلبیس ساختند، و اللَّه مکر هلاک بر ایشان گماشت. شبلی گفت: المکر فی النّعم الباطنة و الاستدراج فی النعم الظاهره.
فرهنگ آنندراج نخستین بار در حیات مؤلف در سه جلد در هند به چاپ رسیده و نسخه‌ای از آن در کتابخانهٔ آستان قدس رضوی نگهداری می‌شود.
آرمن گوندراجیان (ارمنی: Արմեն Գոնդրաչյան؛ با نام هنری آرمنچیک (ارمنی: Արմենչիկ) زادهٔ ۸ اوت ۱۹۸۰) یک خواننده اهل ارمنستان در سبک پاپ است. وی از سال ۱۹۹۵ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده‌است. وی در حال حاضر ساکن ایالات متحده آمریکا است. وی برندهٔ جوایزی همچون هنرمند افتخاری جمهوری ارمنستان شده‌است.