معنی کلمات "ویکی واژه" - صفحه 164
- روحیه
- رودخانه
- رودگر
- روزنکتباران
- روزه
- رودیم
- روس
- روسفید
- روسپیگری
- روشن چراغ
- روشندل
- رومانی
- روکش
- رکض
- زرتشتیان
- زه بند
- زهرا
- زهرخند
- زهو
- زو
- زود
- صرفه
- صغر
- صغیر
- صف آرا
- صفاصف
- صفاق
- صفحه پیشانی
- صفحه
- صفر مطلق
- صفق
- صورت
- طیفسنجی جرمی
- طیلش
- غوشا
- غوشه
- غوک
- غیرجنسی
- فاجه
- فاخر
- فارس
- فاریاب
- فاس
- فاقه
- فتنه نشان
- فتوح
- فحل
- فرمان کردن
- قاتل
- لانه
- لور
- خفتگی
- خمخانه
- دانگه
- ددر
- ددیگر
- ماتریس یکانی
- لباس ضدشتاب
- فمینیسم موج سوم
- صدایی
- گرکویه
- پیشادست
- دل بستن
- دلاویز
- دنو
- سناء
- سنقر
- سي
- سیطره
- شش خانه
- کاچی
- کاکایی
- کلکته
- کوشک
- که وش
- کناره
- کلیات
- گرما
- گران
- گاو
- جانفشانی
- جعل کردن
- خوند
- خویشاوند
- دادگاه
- دادگاهی
- داشتنی
- داقل
- دارالفنون
- سرگذشت
- سریع
- سرین
- سزار
- سفر اکتشافی
- سفرنامه
- سفله
- سفید
- سقط
- سوابق
- شبهات
- شتاب
- شتره
- شدید
- شراب
- شرایط رأیدهی
- شرم
- شعری
- شمامه
- شمد
- شهریار
- شوق
- شومیز
- شکاف
- شکافتن
- شکستگی
- شگرد
- شیار
- شیفتگی
- شیمی آلی
- طلاق
- عروسک
- قضیه
- نیله
- ه
- همای
- هیستری
- واریس
- ویولن
- پرده
- پرپر
- پلم
- پي
- پک
- پیداوسی
- چاقو
- حلاوت
- خاطرات
- خشن
- خطر
- خورده
- خورش
- خوست
- خوشهای
- خون سیاوش
- خونریز
- خوید
- داته
- دادخواه
- دادستان
- دارا
- دافع
- دال
- دانشگاه
- درخشنده
- درود
- دریافتن
- دستورالعمل
- دستوری
- رسایی
- رستاق
- رستم
- رسوا
- رشک
- رعد
- رفق
- رماک
- رنگ
- رهاو
- روارو
- روستا
- روضه
- رک گو
- رک
- جایی
- جفون
- جناب عالی
- جنگ محدود
- جنگل معتدله
- جور کردن
- جوق
- حالی کردن
- حتف
- حدوث
- دالبر
- دامنی
- دانا
- دانشی
- دانه
- دباغ
- دبیر
- دخیل
- در سینه
- دراج
- دربان
- درجات
- درخشیدن
- درس خوانده
- دروغ گفتن
- دریاکنار
- دزدی