حالی کردن

معنی کلمه حالی کردن در لغت نامه دهخدا

حالی کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول عوام ، تلقین کردن. افهام. فهمانیدن. ملتفت کردن. نیک فهمانیدن. تفهیم. دریاباندن. منکشف کردن. مکشوف کردن. فهماندن. واقف کردن. تعریف کردن. معروف کردن. تنبیه کردن. متنبه کردن. منتبه کردن. مطلع کردن. ارائه کردن.

معنی کلمه حالی کردن در فرهنگ معین

(کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) (عا. ) فهماندن ، فهمانیدن .

معنی کلمه حالی کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) فهماندن فهمانیدن .

معنی کلمه حالی کردن در ویکی واژه

(عا.)
فهماندن، فهمانیدن.

جملاتی از کاربرد کلمه حالی کردن

در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۲ دادگاه تجدید نظر استان تهران با تبدیل قرار الهه محمدی و نیلوفر حامدی به مبلغ هر کدام ۱۰ میلیارد تومان موافقت کرد و هر دو نفر پس از ۱۷ ماه از زندان آزاد شدند. شمار زیادی از کاربران شبکه‌های اجتماعی، هنرمندان و روزنامه‌نگاران و فعالان مدنی و سیاسی از آزادی او ابراز خوشحالی کردند.