شش خانه

شش خانه

معنی کلمه شش خانه در لغت نامه دهخدا

شش خانه. [ ش َ / ش ِ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) عمارتی که دارای شش درگاه باشد. ( ناظم الاطباء ). || خیمه گرد را گویندو آن را گنبدی نیز نامند. معرب آن شش خانج است. ( فرهنگ جهانگیری ) ( برهان ). رجوع به شش طاق و شش خان شود.
- شش خانه تفنگ ؛ تفنگ خان دار و شمخال. ( ناظم الاطباء ).
|| کنایه از عالم است :
مشتری بر طالع ایام تو موقوف کرد
هر سعادت کاندرین شش خانه اسطرلاب یافت.سراج سکزی ( از آنندراج ).|| ( اصطلاح موسیقی ) نوعی از ساز. ( ناظم الاطباء ). پرده. ( فرهنگ جهانگیری ).

معنی کلمه شش خانه در فرهنگ معین

( ~ . نِ ) (اِمر. ) ۱ - خیمه ، پرده . ۲ - خیمة مدور.

معنی کلمه شش خانه در فرهنگ فارسی

۱ - خیمه مدور چادر گرد . ۲ - پرده سرا پرده .

معنی کلمه شش خانه در دانشنامه عمومی

شش خانه، روستایی در دهستان عشق آباد بخش مرکزی شهرستان مانه در استان خراسان شمالی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۸۳ نفر ( ۵۸ خانوار ) بوده است.

معنی کلمه شش خانه در ویکی واژه

خیمه، پرده.
خیمة مدور.

جملاتی از کاربرد کلمه شش خانه

به شش خانه نشد کامش میسر نیامد مهره اش بیرون ز ششدر
اختر طبع بلندم زده است بر سر هفت فلک شش خانه
زنبور شهد جانت هر چند ناپدید است شش خانه‌های او بین از شهد پر نهاده