غوشه
معنی کلمه غوشه در فرهنگ معین
(شَ یا ش ) (اِ. ) نوعی از طعام که آن را ترینه سازند.
معنی کلمه غوشه در فرهنگ عمید
معنی کلمه غوشه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه غوشه در ویکی واژه
نوعی از طعام که آن را ترینه سازند.
جملاتی از کاربرد کلمه غوشه
غوشه کردیم به جوهر می گلگون افزود راست شد راست که کم نیست کهَر هم ز کبود
آچاق یول کربلایه ، کاظمینه چکک آغوشه او شش گوشه قبری
آغوشها به حسرت دیدار بازکرد زخم دل به تیغ تغافل دو نیم ما
دهه هفتاد میلادی پربارترین دوره آفرینش هنری وایدا بهشمار میآید. او در این دهه ده فیلم ساخت: چشمانداز بعد از نبرد (۱۹۷۰)، چوب غوشه (۱۹۷۰)، پیلاتس و دیگران (۱۹۷۱)، عروسی (۱۹۷۲)، سرزمین موعود (۱۹۷۴)، مرد مرمرین (۱۹۷۴)، خط سایه (۱۹۷۶)، شکنجه (عنوان دیگر: بدون آنستازیا)(۱۹۷۸)، دوشیزگان ویلکو (۱۹۸۰)، رهبر ارکستر (۱۹۸۰)،
می کشند امروز مرغان یکدیگر را در کنار بال و پرواز خیابان ها پر از آغوشهاست
تا غنچهٔ توبند قبا باز میکند آغوشها چو صبحگریبان دریده است