رنگ
معنی کلمه رنگ در لغت نامه دهخدا

رنگ

معنی کلمه رنگ در لغت نامه دهخدا

رنگ. [ رَ ] ( اِ ) لون. ( برهان قاطع ). اثر نور که بر ظاهر اجسام نمایشهای مختلف می دهد، بعربی لون گویند. ( فرهنگ نظام ). لون یعنی اثر مخصوصی که در چشم از انعکاس اشعه نور در روی اجسام پدید آید. ( ناظم الاطباء ). آرنگ. گون. گونه. ( برهان قاطع ). صِبْغ. ( مهذب الاسماء ). صِباغ. صِبْغة. ( از منتهی الارب ). فام. ( آنندراج ) ( برهان قاطع ). دیز. آزَرْد. ( برهان قاطع ).
رنگ از نظر فیزیکی : اثری است که در روی چشم از انوار منعکس بوسیله اجسام احساس می شود.
رنگ اجسام : بغیر از منابع نور، رنگ هر جسم بستگی به نوری دارد که آن جسم منعکس میکند و یا از خود عبور می دهد. مثلاً اگر نور سفید به یک برگ گل سرخ بتابد این برگ تمام رنگها بجز رنگ قرمز را جذب می کند و فقط رنگ قرمز را منعکس می سازد و از همین سبب قرمز بنظر می آید وهمچنین سبزی برگ درختان و غیره... رنگهای اصلی که به وسیله منشور ظاهر می گردد هفت رنگ است : قرمز، نارنجی ، زرد، سبز، آبی ، نیلی ، بنفش. نیوتن دانشمند معروف قرن هیجدهم نخستین بار حدس زد که باید نور سفید مجموعه این رنگها باشد و این امر را بوسیله گردش صفحه معروف خودش آزمود و ثابت کرد مجموعه این رنگها باهم اثر نور سفید بر چشم می گذارند، زیرا تأثیر هر رنگ در حدود یک بیستم ثانیه بر چشم باقی می ماند، به عبارت دیگر اگر سرعت صفحه نیوتن مثلاً 20 دور در ثانیه باشد هر دور آن یک بیستم ثانیه بطول می انجامد. و در این مدت باید تمام رنگهای طیف یک بار از جلو چشم عبور کند و هنوز تأثیر رنگ اول برطرف نشده رنگ دیگر می رسد، در نتیجه چشم ترکیبی از رنگها را احساس می کند. در بین رنگهای اولیه طیف نور سفید، سه رنگ وجود دارد که از ترکیب آنها به نسبتهای مناسب نه تنها رنگ سفید بلکه تمام رنگهای طیف را می توان بدست آورد و آنهاعبارتند از: سرخ ، بنفش مایل به آبی ، سبز که برنگهای اصلی موسومند. نیوتن عقیده داشت که رنگهای دیگر تجزیه نمی گردند. لیکن بموجب نظریه موجی نور، رنگهای مختلف نورهایی هستند که طول موجشان با هم اختلاف دارند،مثلاً طول موج نور قرمز تیره در حدود 0/8 میکرون و نور بنفش 0/4 میکرون است و سایر رنگهای طیف دارای طول موجهایی هستند که بین این مقدار قرار گرفته اند چنانکه طول موج :
قرمز سیر 0/80 میکرون
قرمز 0/65 میکرون
نارنجی 0/60 میکرون
زرد 0/58 میکرون
سبز 0/55 میکرون
آبی 0/48 میکرون

معنی کلمه رنگ در فرهنگ معین

برآمیختن ( ~. بَ. تَ ) (مص ل . ) فتنه کردن .
( ~. ) (اِ. ) ۱ - شُتر قوی که برای بچه زادن نگه می دارند. ۲ - بز کوهی .
( ~. ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - ماده ای که از معدن یا گیاه یا با عمل شیمیایی به صورت پودر یا مایع تهیه کنند و برای نقاشی به کار برند. ۲ - صورت ظاهر هر چیزی که دیده شود مانند: سفیدی و سبزی و سرخی و غیره .
(رَ ) (اِ. ) از ادات تشبیه که معنای مثل و مانند می دهد: گلرنگ .
(رِ ) (اِ. ) آهنگ ضربی و نشاط آور.
( ~. ) (اِ. ) ۱ - رنج ، محنت . ۲ - عیب . ۳ - حیله ، مکر. ۴ - سود، بهره .

معنی کلمه رنگ در فرهنگ عمید

۱. نمود اشیا بر اثر بازتاب نور از آن ها.
۲. ماده ای تهیه شده از مواد معدنی، گیاهی، یا روغنی که برای رنگ آمیزی یا نقاشی به کار می رود.
۳. [مجاز] رواج، رونق: به خان اندر آی ار جهان تنگ شد / همه کار بی برگ و بی رنگ شد (فردوسی: ۶/۴۳۱ ).
۴. [مجاز] مکر، حیله، فریب، فسون: آمد آن ماه دوهفته با قبای هفت رنگ / زلف پربند و شکنج و چشم پرنیرنگ و «رنگ» (معزی: ۳۸۹ ).
۵. [قدیمی] سود، بهره.
* رنگ باختن: (مصدر لازم ) [مجاز]
۱. از دست دادن رنگ چهره از ترس یا علت دیگر.
۲. کم رنگ شدن.
* رنگ به رنگ:
۱. رنگارنگ.
۲. گوناگون، جوراجور.
* رنگ رنگ:
۱. رنگ به رنگ، رنگارنگ.
۲. گوناگون: هم از آشتی راندم و هم ز جنگ / سخن گفتم از هر یکی رنگ رنگ (فردوسی: ۳/۲۲۴ ).
* رنگ روغن:
۱. رنگی که با روغن مخلوط کنند و به کار ببرند.
۲. تصویری که با رنگ آمیخته به روغن کشیده شده باشد.
* رنگ وبو: ‹رنگ وبوی› [مجاز]
۱. زیبایی و خوش بویی: رنگ و بوی گل.
۲. رونق و رواج.
۳. [قدیمی] جمال و جلال، فروشکوه: ای گل تو نیز خاطر بلبل نگاه دار / کآنجا که رنگ وبوی بود گفتگو بُوَد (حافظ: لغت نامه: رنگ وبوی ).
* رنگ ورو: ‹رنگ وروی، رنگ رو› [عامیانه، مجاز]
۱. رنگ و ظاهر چیزی.
۲. زیبایی و درخشندگی.
* رنگ وروغن: = * رنگ روغن
* رنگ ووارنگ: ‹رنگ وارنگ›
۱. رنگارنگ، رنگ به رنگ، رنگ دررنگ، به رنگ های مختلف.
۲. گوناگون.
جامۀ ژنده و رنگین که درویشان بر تن می کردند، جبۀ درویشان به رنگ کبود یا دوخته شده از تکه های رنگارنگ، خرقه: از آن پوشی تو رنگ ای از خدا دور / که تا گویندت این مرد خدایی ست (اثیرالدین اخسیکتی: مجمع الفرس: رنگ ).
شتر قوی که برای جفت گیری نگه می دارند: کاروانی بی سرا کم داد جمله بارکش / کاروانی دیگرم بخشید بختی جمله رنگ (فرخی: ۴۵۳ ).
بز کوهی: شیر بینم شده متابع رنگ / باز بینم شده مسخر خاد (مسعودسعد: ۱۱۰ )، رنگیم و با پلنگ اجل کارزار ما / آخر چه کارزار کند با پلنگ رنگ (سوزنی: ۲۳۲ ).
پرتو آفتاب و ماه.
از فرم های موسیقی با آهنگ طرب انگیز که با آن بتوان رقصید.

معنی کلمه رنگ در فرهنگ فارسی

( اسم ) گوسفند و بز کوهی .
آهنگ مخصوص رقص آهنگی که بتوان با آن رقصید

معنی کلمه رنگ در فرهنگستان زبان و ادب

{colour/ color} [شیمی، مهندسی بسپار علوم و فنّاورى رنگ] جنبه ای از ادراک بصری که سه بُعد فام و خلوص و روشنی را در بر می گیرد

معنی کلمه رنگ در دانشنامه عمومی

رنگ خواص ادراک بصری است، که از طیف نور تعامل یافته با سلول های گیرنده نور چشم ناشی می شود. عدم برابری شدت نور دریافتی در سه نوع سلول دریافت کننده نور رنگی قرمز، سبز و آبی در چشم باعث به وجود آمدن مفهوم رنگ در مغز می شود. اگر یک یا چند ناحیه از طول موج های نور مرئی توسط ماده جذب یا عبور داده شود، ماده رنگی خوانده می شود.
رنگ به هر مایع، شبیه مایع یا هر ترکیب صمغ مانندی که موقع اعمال شدن، لایه نازکی را جهت پوشاندن جسمی جامد ایجاد کند، می گویند. رنگ های اصلی سنتی شامل زرد، قرمز و آبی هستند. این سه رنگ با ترکیب هیچ رنگی درست نمی شوند. رنگ های مکمل عبارتند از:
• بنفش: آبی + قرمز
• نارنجی: قرمز + زرد
• سبز: زرد + آبی
• رنگ های اصلی نوری ( رنگ افزایشی ) : شامل سبز، قرمز و آبی هستند. گیرنده های بینایی رنگ در چشم بر همین اساس به سه گیرنده رنگ سبز، قرمز و آبی تقسیم می شوند و طبعاً انواع کوررنگی نیز بر همین اساس طبقه بندی می شوند
از رنگ برای محافظت از خوردگی، نگهداری، دکوراسیون یا جهت اضافه کردن هرگونه قابلیت بر روی یک سطح که توسط رنگدانه پوشانده می گردد، استفاده می شود. مثال هایی از محافظت عبارتند از: پوشاندن سطح فلزات برای کند کردن خوردگی، یا رنگ کردن خانه جهت محافظت از آن در برابر عناصر خارجی ( آب، خاک و… ) .
مثالی از دکوراسیون داخلی، رنگ کردن اتاقی برای آماده سازی آن، جهت جشن می باشد. استفاده های دیگری که از رنگ می شود، شامل برگرداندن رنگی خاص از روی سطح یا استفاده بر روی سطوح علیه حرارت یا موازات با استفادهٔ حرارتی از آن سطح در کاربردهای مختلف است. مثال کاربردی دیگری در این زمینه، برای تشخیص دادن علایم صنعتی یا هشدارها، یا علامت گذاری لوله ها در صنعت یا در زمینهٔ کاربردهای نظامی می باشد. رنگ را برای هر جسمی می توان استفاده کرد، برای مثال در هنر، پوشش های صنعتی، علایم جاده ای یا در لنگرگاه ها جهت جلوگیری از خوردگی توسط آب ها.
رنگ یک محصول نیمه تمام شده است، بدین معنی که بعد از استفاده توسط کاربر است که به مرحله پایانی خود که ایجاد یک پوشش مناسب است می رسد. از رنگ همچنین همراه با مخلوط کردن لعاب، برای پوشش های پیشرفته و صیقلی سازی سطوح سرامیک و چینی و غیره نیز می توان استفاده کرد.
نقاشی های پیدا شده در غارها که توسط رنگ های به دست آمده از اُخرا، و اکسیدهای هماتیت و مگنتیت کشیده شده اند به ۴۰۰۰۰ سال قبل و به دوران انسان های هموساپینس بازمی گردد. نقاشی های کهن در درنادای مصر که برای سالیان متمادی بدون حفاظ و در معرض هوا بوده است، یک پدیده درخشان اثر برلینسی می باشد که هنوز هم به همان روشنی ۲۰۰۰ سال قبل است. مصری ها رنگ هایشان را با ماده ای صمغ مانند، ترکیب می کردند و هر یک را به صورت جداگانه بر روی سطح اعمال می کردند بدون اینکه ذره ای با هم مخلوط گردند. آن ها از ۶ رنگ استفاده می کردند: سفید، سیاه، قرمز، آبی، زرد و سبز.
رنگ (صدا). رنگ، طنین یا تَمبِر ( به انگلیسی و فرانسوی: timbre، به ایتالیایی: timbro ) در موسیقی، عبارتی است برای توصیف کیفیت صدایی که از ساز موسیقی مخصوصی، به وجود می آید. به عبارت ساده تر، کیفیت احساس شنوایی تولیدشده توسط تُن یک موج صوتی. همان طور که محال است صدایی را که طنین ندارد، بشنویم، موسیقی نیز، باید طنین ( تیمبر ) یا آهنگ مخصوصی داشته باشد تا شنیدنی باشد. به همین جهت، گاهی از آن با عنوان «رنگ آمیزی» یا «آرایش» در یک اثر نیز یاد می شود. طنین در موسیقی مثل رنگ در نقاشی است و یکی از ارکان جالب موسیقی است. اهمیت آن نه از جهت پیشرفت هایی است که تاکنون در آن حاصل شده، بلکه به جهت ترقیات احتمالی ای است که در آینده صورت خواهد گرفت.
محدودهٔ صدای طنین ( تیمبر ) ، بسته به شکل موج صداهای با بسامد ( فرکانس ) بالا و هارمونیک، متفاوت است. بسامد این موج و شدت نسبی آن از یک تُن خالص با دامنهٔ بسامد ۱۰۰–۳۰۰ و ۵۰۰ هرتز ( سیکل در ثانیه ) و دامنهٔ نسبی ۵–۱۰ و ۲٫۵ به یک تُن پیچیده متغیر است. این محدوده حاصل سه منحنی سینوسی است که مختصات آن ها نقطه به نقطه و در امتداد مقیاس زمانی اضافه می شوند.
همان طور که همهٔ مردم تفاوت بین رنگ سبز و سفید را می دانند، قدرت تشخیص اصوات مختلف نیز یک امر داخلی و خصوصی است و هر کس این قوه را از بدو تولد با خود دارد. محال است در جهان کسی پیدا شود که قوهٔ شنوایی داشته باشد و صدای بَم را از صدای زیر یا صدای کلارینت را از صدای ویولنسل تشخیص ندهد. اختلافات بسیار دقیقی بین اصوات هست که فقط غریزه می تواند صداها را از یکدیگر تمیز بدهد. یک شنوندهٔ دقیق و باهوش باید از رنگ آمیزی در موسیقی دو مقصود و دو نتیجه انتظار داشته باشد: اول اینکه تفاوت بین سازها و کیفیت صداهای مختلف آن ها را بشناسد، و دوم اینکه به قدرت توصیفیِ صدای هر ساز آگاه گردد و منظور مصنّف را از به کاربردن صدای یک یا ترکیب چند ساز درک کند. مصنّف موسیقی ممکن است تِمی داشته باشد که نواختن آن با ویلن، کلارینت، فلوت و ترومپت خوش صدا باشد، منتهی یک چیز مصنّف را وادار می کند که یک ساز را انتخاب نماید تا از لحاظ وصفی بهتر از سازهای دیگر منظور و مفهوم آن قطعه را ادا کند؛ به عبارت دیگر، ترجیح دادن یک ساز بر ساز دیگر فقط بنا بر شدت و ضعف قوه و قدرت وصفیِ ساز است. این موضوع، هم در مورد صدای یک ساز و هم در مورد ترکیب صدای چند ساز صدق می کند. البته هر سازی هر اندازه هم کامل باشد، باز محدود است؛ یعنی دامنهٔ اوج و حضیض آن، شدت و ضعف و طرز اجرای آن، همه محدود است. مثال بارز و جالبِ طنین، سمفونی ششم از بتهوون به ویژه موومان چهارم آن در فُرم آلگرو می باشد که در نجوای بین سازهای بادی برنجی کاملاً مشهود و قابل تفکیک است.
رنگ (فیلم ۱۹۹۳). رنگ ( به هندی: Rang ) و ( به انگلیسی: Colour ) فیلمی هندی محصول سال ۱۹۹۳ و به کارگردانی طلعت جانی است. در این فیلم بازیگرانی همچون دیویا بهرتی، کمال سادانا، عایشا جولکا، جیتندرا، آمریتا سینگ، قادرخان، بیندو، ریتا بهادری، تیکو تالسانیا و عارون باکشی ایفای نقش کرده اند.
رنگ (نشان شناسی). منظور از رنگ در نشان شناسی، محدوده ای از رنگ ها و الگوهایی است که برای توصیف، تعریف و نویسار درست جنبه های مختلف یک نشان یا پرچم یا نماد از آن استفاده می شود.
قوانین و روش های اجرای رنگ ها برای نشان ها به دوران نخست ایجاد این هنر، پایان سدهٔ دوازده و آغاز سدهٔ سیزده میلادی بازمی گردد. در این دوران کاربرد پنج رنگ اولیه، دو گونه فلز و دو گونه خَز در کارها به چشم می خورد. این رنگ ها و مواد اولیه، استاندارد ساخت نشان و پرچم را تعیین کرد و پس از آن هرچه ساخته می شد ترکیب این ۹ ماده بود.
ترکیب رنگ ها در نشان های فرانسوی بیشتر دارای رنگ طلایی و لاجوردی بود در حالی که نشان های بریتانیایی به شدت از نقره و قرمز استفاده می کردند و برخلاف نشان های فرانسه معمولاً کمی سبز داشتند. نشان های آلمانی مقدار زیادی از رنگ سیاه استفاده می کردند و کمتر از خز و رنگ ارغوانی شاهی بهره می بردند.
پنج رنگ اصلی عبارتند از:
• قرمز ( Gules ) ، که در انگلیسی به آن گیولز گفته می شود و احتمال می رود این واژه از گل در فارسی آمده باشد.
• سیاه ( Sable ) ، که نام لاتین آن از نام یک گونه سمور سیبری گرفته شده که برای خز تیره اش معروف است.
• لاجوردی ( Azure ) ، که نامش از واژهٔ فارسی لاژورد گرفته شده.
• سبز ( Sinople ) ، که نام آن از سینوپ که برای رنگ دانه هایش شناخته می شود، گرفته شده.
• ارغوانی شاهی
رنگ خاکستر، رنگ قهوه ای که در نشان های آلمانی جایگزین ارغوانی شد، رنگ بنفش مایل به قرمز که در نشان های نظامی بوهمها استفاده می شد ( ۱۷۰۱ میلادی ) ، رنگی آهنی و رنگی شبیه پوست، همگی رنگ هایی است که بعداً اضافه شد.
خز بکار رفته در نشان ها یکی از خز قاقم بود که خز سفید زمستانی آن کاربرد داشت و دیگری خز سنجاب قرمز بود که در بالا ترکیب رنگ آبی - خاکستری و در پایین سفید بود. از این خزها در حاشیهٔ شنل ها و لباس افراد نجیب زاده استفاده می شد.
معنی کلمه رنگ در فرهنگ معین
معنی کلمه رنگ در فرهنگ عمید
معنی کلمه رنگ در فرهنگ فارسی
معنی کلمه رنگ در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه رنگ در دانشنامه عمومی

معنی کلمه رنگ در دانشنامه آزاد فارسی

رِنْگ
نام یکی از فرم های موزون موسیقی ایران. رنگ از فرم های موسیقی ایران، اغلب بی کلام، در وزن۸/۶ و مخصوص رقص است. برخلاف چهارمضراب که دارای پایه (فیگور ریتمیک) است، رنگ پایه ندارد. اغلب در اجرا پس از تصنیف و ترانه و در انتهای کار برای ایجاد وجد و نشاط، رِنگ می نوازند. هرچند که رِنگ اصولاً بی کلام است، ولی روی برخی رنگ ها، شاعران کلام طنز یا انتقادی یا حتی اجتماعی و عاشقانه سروده اند؛ مانند رِنگِ ناز اثر وزیری یا رِنگ ماهور از نی داود که بعدها به مرغ سحر با کلام ملک الشعرا بهار معروف شد، همچنین ترانه یار مبارک باد در چهارگاه که نوعی رنگ محسوب می شود. در ردیف موسیقی کنونی ایران رنگ های چندی وجود دارد، مانند رِنگ اصول در شور، رنگ حربی در ماهور، رنگ نستاری در نوا، رنگ دلگشا در سه گاه، رنگ فرح در همایون، رنگ شهرآشوب در شور و چهارگاه و رنگ یکچوبه و شَلَخو در ماهور.
رنگ (فیزیک کوانتومی). ویرایش #1286751 از صفحهٔ «رنگ (فیزیک کوانتومی)» موجود نیست.
این اتفاق معمولاً در اثر دنبال کردن پیوندی به تاریخچهٔ یک صفحهٔ حذف شده پیش می آید.می توانید جزئیات بیشتر را در گزارش ثبت وقایعٔ حذف بیابید.
رنگ (فیزیک). ویرایش #1286750 از صفحهٔ «رنگ (فیزیک)» موجود نیست.
این اتفاق معمولاً در اثر دنبال کردن پیوندی به تاریخچهٔ یک صفحهٔ حذف شده پیش می آید.می توانید جزئیات بیشتر را در گزارش ثبت وقایعٔ حذف بیابید.
رنگ (موسیقی). ویرایش #1286752 از صفحهٔ «رنگ (موسیقی)» موجود نیست.
این اتفاق معمولاً در اثر دنبال کردن پیوندی به تاریخچهٔ یک صفحهٔ حذف شده پیش می آید.می توانید جزئیات بیشتر را در گزارش ثبت وقایعٔ حذف بیابید.
رنگ (نقاشی). ویرایش #1286754 از صفحهٔ «رنگ (نقاشی)» موجود نیست.
این اتفاق معمولاً در اثر دنبال کردن پیوندی به تاریخچهٔ یک صفحهٔ حذف شده پیش می آید.می توانید جزئیات بیشتر را در گزارش ثبت وقایعٔ حذف بیابید.

معنی کلمه رنگ در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] رنگ مادّه رنگی و جامد آمیخته با روغن است. از آن به مناسبت در بابهای طهارت، صلات، حج، طلاق و دیات سخن گفته اند.
رنگ نمودی از اشیا، حاصل بازتاب نور تابیده شده بر سطح آنها یا گسیل شده از سطح آنها؛ مادّه رنگی و جامد آمیخته با روغن و مانند آن برای رنگ آمیزی اشیاء استفاده می شود.
احکام رنگ در طهارت
تغّیر رنگ آب کثیر به سبب ملاقات با نجاست موجب نجس شدن آن است. در تطهیر اشیای نجس، زدوده شدن رنگ عین نجس لازم نیست. بنابر این، بعد از زوال اجزای عین نجس با شستن، اگر رنگ آن، مانند قرمزی خون باقی بماند، ضرری به تطهیر نمی رساند. اگر لباس رنگی نجس شده را در آب کثیر فرو برند و آب پیش از آنکه بر اثر رنگ لباس مضاف شود به همه قسمتهای آن برسد، پاک می گردد، هرچند در موقع فشار دادن، آب رنگین از آن بیرون آید. خون حیض غالباً تیره و خون استحاضه غالباً زرد رنگ است. کفن کردن میت با پارچه سفید، مستحب است و با پارچه سیاه، بلکه هر رنگی جز سفید بنابر قول منسوب به مشهور کراهت دارد؛ چنان که نوشتن روی کفن با رنگ مشکی و نیز تزیین تابوت با پارچه های زرد و سرخ مکروه است. مستحب است میت علاوه بر پارچه سرتاسری، در پارچه ای دیگر از برد یمانی سرخ رنگ کفن شود. رنگ روی پوست در صورتی که جرم نداشته باشد، حائل به شمار نمی رود و وضو و غسل صحیح است.
احکام رنگ در صلات
در صحت نماز با لباس رنگ آمیزی شده با رنگ غصبی اختلاف است. مستحب است لباس نماز گزار سفید باشد. نماز گزاردن با لباس مشکی جز کفش، عمامه و عبا کراهت دارد. بنابر تصریح برخی در لباس رنگ آمیزی شده با رنگ زعفرانی، زرد و سرخ نیز مکروه است. بسیاری، حکم یاد شده را به مردان اختصاص داده اند. برخی زن را نیز مشمول آن دانسته اند.
احکام رنگ در حج
...

معنی کلمه رنگ در ویکی واژه

رنگ
نمودی از اشیاء که بازتاب نور تابیده شده بر سطح آنها یا گسیل شده از سطح آنهاست.
(مواد): ماده‌ای رنگی و جامد مخلوط شده با روغن یا حاملی دیگر که برای رنگ‌آمیزی و پوشش دادن سطوح مختلف و نقاشی بکار میرود.
صورت ظاهر هر چیزی که دیده شود مانند: سفیدی و سبزی و سرخی و غیره.
در گویش گنابادی یعنی لَعاب ، بوی مطبوع غذا و خوراکی ، تزئینات
از ادات تشبیه که معنای مثل و مانند می‌دهد: گلرنگ.
شُتر قوی که برای بچه زادن نگه می‌دارند.
بز کوهی.
رنج، محنت.
عیب.
حیله، مکر.
سود، بهره.
رِنگ: آهنگ ضربی و نشاط‌آور.
برآمیختن (~. بَ. تَ) فتنه کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه رنگ

رنگ این باغم ز ساز عبرت آهنگم مپرس هرکه از خود می‌رود بر من قیامت می‌شود
نشاط عالم فانی ملال می‌آرد چو لاله دل سیهی رنگ آل می‌آرد
ز بی غمی نبود رنگ روی من بر جای ز ضعف، رنگ مرا قوت پریدن نیست
به وصف عارض گل بلبل سخن گو را معانی کلماتی است نازک و رنگین
نقش رنگین و هیچ جان نه درو خوان زرین و هیچ نان نه برو
ز رنگ و بوی همی دانم و ندانم از آنک چنین هوا ز صبا گشت یا صبا ز هوا
آن چشم شوخ و شنگ او و ابروی پر نیرنگ او وان طرۀ شبرنگ او چون است ای باد سحر
وقت است کز متاع تو کمپانی فرنگ از آسیا به مُلکِ اروپا کشد قطار
چو شیران سرپنجه بگشای چنگ چو روبه میارای خود را به رنگ
هر که محبوس است اندر بو و رنگ گرچه در زهدست باشد خوش تنگ