معنی کلمه قاتل در لغت نامه دهخدا
ز بادش خون همی بفسرد در تن
که بادش داشت طبع زهر قاتل.منوچهری.بهری ز سخن چو نوش پر نفع است
بهری زهر است و ناخوش و قاتل.ناصرخسرو.جمله عالم آکل ومأکول دان
باقیان را قاتل و مقتول دان.مولوی.بخونم گر بیالاید دو دست نازنین شاید
که قتلم خوش همی آید ز دست و پنجه قاتل.سعدی.به خون سعدی اگر تشنه ای حلالت باد
که در شریعت ما حکم نیست بر قاتل.سعدی.