صفحه
معنی کلمه صفحه در لغت نامه دهخدا

صفحه

معنی کلمه صفحه در لغت نامه دهخدا

( صفحة ) صفحة. [ ص َ ح َ ] ( ع اِ ) کناره هر چیزی. ( منتهی الارب ). بر. کنار. جانب. ج ، صفحات :
آتشکده شود دل سوزان نهاد مرد
زآن آبدارصفحه سندان گداز تیغ.مسعودسعد.لعل ناگشته صفحه خنجر
گرم نابوده آتش پیکار.مسعودسعد. || یک سوی روی ویک سوی ورق. ( مهذب الاسماء ). ج ، صفحات : چهرها چون صفحه کتاب دیگرگون نمود. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 452 ). || برگ. روی. رویه. ورق :
خالیست بدان صفحه سیمین بناگوش
یا نقطه ای از غالیه بر یاسمن است آن ؟سعدی.عرقت بر ورق روی نگارین به چه ماند؟
همچو بر صفحه گل قطره باران بهاری.سعدی.- صفحةالرجل ؛ عرض صدره. ( اقرب الموارد ). پهنای سینه. بشره پوست چهره.
- صفحه گرامافون ؛ صفحه مدوری که از کائوچو و غیر آن سازند، ثبت و تولید اصوات را.
- صفحه گردن ؛ علاط. صفحتا العنق ؛ دو جانب آن. ( بحر الجواهر ).
صفحه. [ ص َ ح َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان نهر هاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز. در 33هزارگزی جنوب خاوری اهواز 10هزارگزی خاور راه آهن اهواز به خرمشهر و کنار کارون. دشت. گرمسیر. دارای 65 تن سکنه. آب از کارون. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه در تابستان اتومبیل رو. آسیاب آن قدیمی است. این آبادی از دو محل به نام 1 و 2 بفاصله 2هزار گز دور از هم قرار گرفته است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
صفحه. [ ص َ ح َ ] ( اِخ )دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. 48هزارگزی جنوب اهواز 3هزارگزی باختر راه اهواز به آبادان است. دشت. گرمسیر. دارای 60 تن سکنه. آب از چاه. محصول غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه در تابستان اتومبیل رو. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

معنی کلمه صفحه در فرهنگ معین

(صَ حَ یا حِ ) [ ع . صفحة ] (اِ. ) ۱ - رویه و سطح چیزی . ج . صفحات . ۲ - کنارة چیزی ، جانب . ۳ - چهره ، صورت . ۴ - در فارسی هر یک از دو سوی یک ورق کاغذ، مقوا و مانند آن . ۵ - صفحة مدوری که روی آن موسیقی یا آواز یا گفتار ضبط شده است و به کمک گرامافون به صدا

معنی کلمه صفحه در فرهنگ عمید

۱. روی چیزی، رویه، سطح.
۲. یک روی از هر برگ کتاب.
* صفحهٴ فلوئورسان: صفحۀ شیشه ای که با ماده ای پوشانده شده که وقتی اشعۀ ایکس روی آن می تابد می درخشد، پردۀ فلوئورسان.

معنی کلمه صفحه در فرهنگ فارسی

رویه، سطح، روی چیزی، یک روی ازهربرگ کتاب
۱ - کناره چیزی جانب . ۲ - رویه سطح ۳ - چهره صورت . ۴ - یک سوی ورق یک رویه کاغذ . ۵ - صفحه گرامافون . جمع صفحات یا صفحه گرامافون . صفحه مدوری که از کائوچو و غیر آن سازند و آهنگهای موسیقی را در آن ضبط کنند .
دهی از دهستان نهر هاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز

معنی کلمه صفحه در فرهنگستان زبان و ادب

{plane} [مهندسی عمران] سطح دوبعدی بدون انحنا

معنی کلمه صفحه در دانشنامه عمومی

صفحه (هندسه). در ریاضیات به یک سطح هموار دوبعدی، صفحه یا تخته می گویند. گویی یک صفحه، نمایش دو بعدی از یک نقطه ( صفر بُعد ) ، یک خط ( یک بعد ) و یک فضا ( سه بعد ) است.
هر چند ضلعی در یک صفحه، در صفحه ای با امتداد نامتناهی قرار دارد. معادله عمومی یک صفحه به صورت روبرو است: Ax+By+Cz+d=۰، که در آن ( x, y، z ) نقطه ای دلخواه از صفحه و ضرایب A, B، C, D ( به نام پارامترهای صفحه ) ثابت های تعریف کننده ی ویژگی های فضایی صفحه اند. مقادیر A, B، C, D را می توان با حل یک معادله ی سه مجهولی به دست آورد. این معادلات باید از مقادیر مختصات برای سه نقطه ی غیر هم راستا در صفحه ی xy تشکیل شده باشد. برای این منظور می توانیم سه راس چند ضلعی - محدب متوالی ( x 1 , y 1 , z 1 ) , ( x 2 , y 2 , z 2 ) , ( x 3 , y 3 , z 3 ) را در خلاف جهت چرخش عقربه های ساعت انتخاب و معادلات توأم خطی زیر را برای نسبت های A\D, B\D, C\D حل کنیم.
( A D ) x k + ( B D ) y k + ( C D ) z k = − 1
جواب این مجموعه معادلات را می توان با استفاده از قاعده کرامر به صورت دترمینانی زیر به دست آورد:
A = | 1 y 1 z 1 1 y 2 z 2 1 y 3 z 3 | B = | x 1 1 z 1 x 2 1 z 2 x 3 1 z 3 | C = | x 1 y 1 1 x 2 y 2 1 x 3 y 3 1 | D = | x 1 y 1 z 1 x 2 y 2 z 2 x 3 y 3 z 3 |
بابسط دترمینان ها، محاسبات لازم برای ضرایب صفحه را می توان به صورت زیر نوشت:
A = y 1 ( z 2 − z 3 ) + y 2 ( z 3 − z 1 ) + y 3 ( z 1 − z 2 )
B = z 1 ( x 2 − x 3 ) + z 2 ( x 3 − x 1 ) + z 3 ( x 1 − x 2 )
C = x 1 ( y 2 − y 3 ) + x 2 ( y 3 − y 1 ) + x 3 ( y 1 − y 2 )
D = − x 1 ( y 2 z 3 − y 3 z 2 ) − x 2 ( y 3 z 1 − y 1 z 3 ) − x 3 ( y 1 z 2 − y 2 z 1 )
صفحه (یونی کد). در استاندارد یونی کد ، یک صفحه یک گروه پیوسته از 65. 536 ( 216 ) موقعیت کد است. 17 صفحه وجود دارد، که با شماره های 0 تا 16 مشخص شده اند. مقادیر ممکن برای صفحه ها در محدوده عددی 00–1016 هستند و منطبق بر دو جایگاه اول از شش جایگاه در مبنای 16 ( U + hhhhhh ) . صفحه 0، صفحه چندزبانه پایه ( BMP ) است که کاراکترهای متداول را شامل شده. صفحه های 1 تا 16 "صفحه های مکمل" خوانده می شوند . انتهایی ترین موقعیت کد در یونی کد آخرین موقعیت کد در صفحه 16 است، با آدرس U + 10FFFF. در یونی کد نسخه 13. 0، هفت صفحه دارای موقعیت کد ( کاراکترها ) هستند و از این بین برای پنج صفحه نام تعیین شده است.
محدودیت 17 صفحه ای در یونی کد به یوتی اف - 16 مربوط می شود که می تواند 220 موقعیت کد ( 16 صفحه ) را به عنوان یک جفت کلمه کدگذاری کند، و به علاوه ی BMP که به عنوان یک کلمه واحد در نظر گرفته می شود . UTF - 8 با حد بسیار بالاتر برابر با 231 ( 2, 147, 483, 648 ) موقعیت کد ( معادل 32, 768 صفحه ) طراحی شده است، و می تواند 221 ( 2, 097, 152 ) موقعیت کد ( 32 صفحه ) را حتی زیر حد فعلی 4 بایت رمزگذاری کند.
این 17 صفحه می توانند 1, 114, 112 موقعیت کد را در خود جای دهند. از این تعداد 2, 048 موقعیت کد نقش جایگزین دارند ( برای ساختن زوج در UTF - 16 ) ، 66 موقعیت کد غیر کاراکتری هستند و 137, 468 برای کاربرد شخصی رزرو شده اند، و 974, 530 نیز برای کاربردهای عمومی در نظر گرفته شده اند.
خود صفحه ها نیز به بلوک های یونی کد تقسیم می شوند که بر خلاف صفحه ها اندازه ثابت ندارند. 308 بلوک تعریف شده در یونی کد 13. 0، معادل 26٪ از فضای موقعیت کد کلی را شامل می شود و از لحاظ اندازه از حداقل میزانِ 16 موقعیت موقعیت کد ( بلوک پانزدهم ) تا حداکثر میزان 65, 536 موقعیت کد ( ناحیه کاربرد خصوصی - A و - B ) میتوانند تغییر کنند؛ که کل صفحه های 15 و 16 را تشکیل می دهد. به منظور کارایی بیشتر، طیف وسیعی از کاراکترها به طور آزمایشی برای بسیاری از سیستم های نوشتاری فعلی و باستانی نگاشته شده اند.
↑ موقعیت کد هایی که به یک بلوک های یونی کد منتسب شده اند. ↑ تعداد کل کاراکترهای گرافیکی، فالب بندی، و کنترلی ( بغیر از کاراکترهای کاربرد خصوصی، غیر کاراکترها و موقعیت کدهای جایگزین
صفحه اول یا صفحه 0، صفحه چندزبانه پایه ( BMP ) است و تقریباً برای همه زبانهای مدرن و تعداد زیادی از نمادها کاراکتر دارد. هدف اصلی برای BMP پشتیبانی از یکسانسازی مجموعه کاراکترهای قدیمی و همچنین کاراکترهایی که برای نوشتن به کار می روند. بیشتر موقعیت کدها در BMP به کاراکترهای چینی ، ژاپنی و کره ای ( CJK ) اختصاص یافته است.
معنی کلمه صفحه در فرهنگ معین
معنی کلمه صفحه در فرهنگ عمید
معنی کلمه صفحه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه صفحه در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه صفحه در دانشنامه عمومی

معنی کلمه صفحه در دانشنامه آزاد فارسی

صفحه (زمین شناسی). صفحه (زمین شناسی)(plate)
(یا: صفحۀ زمین ساخت، صفحۀ سنگ سپهری) هریک از بخش های نسبتاً مجزای سنگ سپهر. ضخامت آن ها حدود ۱۰۰ کیلومتر است و مجموع آن ها خارجی ترین لایۀ زمین را می سازد. این صفحات از دو نوع مادۀ پوسته ای ساخته شده اند که عبارت اند از پوستۀ اقیانوسی (سیما)، و پوستۀ قاره ای (سیال). در زیر هر دوی آن ها لایۀ جامدی از گوشته قرار دارد. پوستۀ اقیانوسیِ چگال در زیر اقیانوس های زمین واقع است و عمدتاً از بازالت تشکیل شده است. پوستۀ قاره ای که در زیر قاره ها و فلات های قاره ای قرار دارد ضخیم تر است، اما چگالی کمتری دارد و از سنگ هایی با ترکیب سیلیس و آلومینیوم ساخته شده است. این قطعات از سنگ سپهر، به علت وجود هم رفتی در گوشتۀ زمین (← زمین ساخت صفحه ای) و براثر شناوربودن، روی لایه ای با نام سُست سپهر حرکت می کنند که کِشسانی اش بیشتر از گوشته است. کوه ها، آتشفشان ها، زمین لرزه ها، و دیگر عوارض و پدیده های زمین شناسی همگی حاصل واکنش بین این صفحات اند.
صفحه (هندسه). صفحه (هندسه)(plane)
سطح تخت. صفحه چنان سطحی است که کل خط راستی که دو نقطه از آن را به هم وصل کند، روی سطح قرار می گیرد. صفحه ها یا با هم موازیاند یا یکدیگر را در یک خط راست قطع می کنند. صفحه های قائم ممکن است یکدیگر را در خطی قائم قطع کنند، مانند دو دیوار در کنج اتاق، ولی صفحه های افقی یکدیگر را قطع نمی کنند و همه باهم موازی اند. در هندسۀ تحلیلی، معادلۀ کلی صفحه به صورت Ax + By+ Cz + D = ۰ است که در آن، دست کم یکی از مقادیر A، B یا C صفر نیست.

معنی کلمه صفحه در ویکی واژه

صفحهَ
در فارسی هر یک از دو سوی یک ورق کاغذ، مقوا و مانند آن.
صفحه مدوری که روی آن موسیقی یا آواز یا گفتار ضبط شده‌است و به کمک گرامافون به صدا درمی آید.
بخشی از نسک، کتاب و دیگر
رویه و سطح چیزی.
کناره چیزی، جانب.
چهره، صورت.
منطقه، زمین.
برگ، ور.
به‌زبان فارسی یعنی صف‌آری، صف‌بلی، به صف شدگان به قطار ایستادگان. صفحهَ از دو بخش صف که مفهوم آن مشخص است و حهَ یا حع به معنی جواب مثبت یا بلی است.

جملاتی از کاربرد کلمه صفحه

به وصفش تا کشم بر صفحه مدّی شود هر نونهالش، سرو قدّی
حسن بی‌مشق تأمل نگذشت از دل ما صفحهٔ حیرت آیینه عجب خوش ‌قلم است
از صفحه‌ کلک وحشت ما پیش رفته است امروز هم ز نسخهٔ فردا نوشته‌ایم
این کلک که نقشبند رازست بر صفحه جان رقم طرازست
آنکه در نثر، به دعوی ید بیضا می‌کرد کاش بر صفحه نظم تو تماشا می‌کرد
تا مدیح او بدفتر زد رقم کلک صغیر شد ز فرط روح‌بخشی صفحه دفتر بهشت
این‌هم از خامهٔ غیب است که در صورت نظم شرح اوصاف تو بر صفحهٔ انشا دارد
اکنون شکرستان شده هر صفحه شعرم از بس که مکیده‌ست گه این را و گه آن را
کیست تا شوید غبار از صفحه خاطر مرا؟ جوی شیری پیش دست خویشتن فرهاد داشت
خط باطل می کشد بر صفحه آیینه ها گر دل روشن کند آیینه دار او مرا