صفاق
معنی کلمه صفاق در لغت نامه دهخدا

صفاق

معنی کلمه صفاق در لغت نامه دهخدا

صفاق. [ ص ِ ] ( ع اِ ) پوست تنک زیر پوست که بر وی موی روید یا پوستی که روده ها را گرفته یا همه پوست شکم. ( منتهی الارب ).پوستی که بر گرد روده ها و احشا باشد و این یک پرده است از سه پرده شکم. ( غیاث اللغات ). پوست اندرون شکم. ( مهذب الاسماء ). پوست درونی شکم. نوعی از غشا است لکن قوی تر از غشا. ( ذخیره خوارزمشاهی ). و اصل صفاق از سوی بالا از حجاب رسته است و گرد همه زندرون شکم گستریده است و از سوی زیر اندر زیر مثانه آمده است...( ذخیره خوارزمشاهی ). پاریطون . ( بحر الجواهر ). صفاق پرده ای است سلولی که منضم به اعضای داخلی بطن و لگن می باشد. این اعضاء عبارتند از: قسمتی از دستگاه هاضمه که در پائین حجاب حاجز است و عده ای از اعضای دستگاه ادراری تناسلی. پرده صفاق از دو ورق تشکیل شده است : یکی ورق جانبی جداری یا صفاق جانبی که سطح داخلی جدار بطن و لگن را می پوشاند. دیگری ورق احشائی یا صفاق احشائی که احشاء، داخل بطن و لگن را مفروش می سازد. دو ورق احشائی و جداری بتوسط چین هائی بیکدیگر متصل می باشند و بین آنها فضائی مجازی موجود است بنام فضای صفاقی . این چین ها حاوی عروق و اعصابی است که از جدار بطن و لگن شروع شده و به احشاء متوجه می گردند و خود نیز از دو ورق تشکیل شده اند. چین های صفاقی نسبت بوضعی که دارند به اسامی مختلف معروف اند بدین شرح : 1- بند: چین صفاقی است که جدار را بقسمتی از لوله هاضمه متصل مینماید. بند از دو ورق تشکیل شده و در ضخامت آن عروق و اعصاب قرار دارد. بندهای مزبورعبارتند از: بند معده ، بند دوازدهه ، بند روده ، بند قولون ، بعضی از چین های صفاقی اعضای تناسلی را نیز بند می نامند مثل بند تخمدان. 2- رباط: چین های صفاقی می باشند که بین جدار و اعضائی که جزو لوله هاضمه نیست قرار دارند مثل رباطپهن که زهدان را بجدار مربوط میسازد. 3- چادرپیه : چین صفاقی است که دو عضو داخل بطن ( از دستگاه گوارش ) را بیکدیگر مربوط می سازد مانند چادرپیه کوچک یا چادرپیه معدی کبدی . 4- تیغه یا نیام : در بعضی مواقع دو یا چند ورق صفاقی که در مجاورت یکدیگر قرار گرفته اند بهم متصل شده تیغه واحدی را تشکیل می دهند. عده ای از آنها بآسانی از یکدیگر مجزا می شوند ولی برخی کاملاً بهم چسبیده و غیرقابل تفکیک می باشند. ( کالبدشناسی توصیفی کتاب هفتم دستگاه گوارش شماره 222 از انتشارات دانشگاه تهران صص 100-101 ). صفاق ، غشائی است مصلی که جدران بطن را مفروش کرده ( صفاق جداری ) و تقریباً بتمام اعضای محتویه در جوف بطن احاطه نموده است. ( صفاق حشوی ) و مانند سایر اغشیه مصلیه ای کیسه ای بدون ثقبه ای است که تمام آن اعضا را پوشانیده بدون آنکه در جوف آن واقع شوند. پس دارای سطح ملصقی است که التصاق آن بواسطه نسج حجروی است که بر حسب مواضع تکاثف آن تفاوت میکند و سطح آزادی که املس و مماس خودآن است. برای سهولت در تحقیق این غشاء بهتر این است که از یک نقطه شروع کرده آن را تعاقب نموده تا اجزائی را که مستور کرده بیان نموده آخر بهمان نقطه اولی رجعت کنیم برای تسهیل این مقصود بمثل «کرویر» آن را بقسمت تحت نافی و قسمت فوق نافی منقسم مینمائیم.

معنی کلمه صفاق در فرهنگ معین

(ص ) [ ع . ] (اِ. ) پرده ای است دوجداره و دارای ترشح مخصوص در بین دو جدار که منضم به اعضای داخل بطن و لگن می باشد، صفاق اصل مزودرمی دارد و لایة مجاور به احشاء آن را صفاق احشایی و لایة مجاور به عضلات شکم را صفاق جداری گویند.

معنی کلمه صفاق در فرهنگ عمید

(زیست شناسی )
۱. پوست نازکی که زیر پوست ظاهر بدن است.
۲. پوست نازک درونی که شکم را از قسمت پایین مجزا می کند، پردۀ درون شکم که روده ها در میان آن قرار دارد و هرگاه قسمت پایین آن شکاف پیدا کند، سبب عارضۀ فتق می شود.

معنی کلمه صفاق در فرهنگ فارسی

پوست نازکی که زیرپوست ظاهربدن است، پرده درون شکم که روده هادرمیان آن قراردارد
( اسم ) پرده ایست دو جداره و دارای ترشح مخصوص در بین دو جدار که منضم به اعضای داخل بطن و لگن می باشد . صفاق اصل مزودرمی دارد و لایه مجاور با حشائ و لایه مجاور صفاق احشایی و لایه مجاور به عضلات شکم را صفاق جداری گویند . صفاق دارای چین هایی است که از جدار بطن و لگن شروع و به طرف احشائ متوجه می گردند و آنها را بند می نامند و باسم احشائ مربوط نامیده می شوند از قبیل روده بند و بند اثنا عشر و بند قولون و بند معده و بند تخمدان و غیره .

معنی کلمه صفاق در دانشنامه عمومی

صِفاق یا شکم شامه از سلول های سنگ فرشی ساده ( تک لایه ) ساخته شده است در کالبدشناسی، غشاء نازکی است که دیواره های حفرهٔ شکم ( کاواک ) و بخش بزرگی از احشاء ( اندرونه ) را می پوشاند و از بخش های مهم حفاظت می کند. می توان صفاق را به صورت بادکنکی در نظر گرفت که اعضای مختلف، از خارج به طرف داخل این بادکنک، فشرده شده اند.
نام های دیگر صفاق عبارتند از پریتونئوم ( Peritoneum ) ، آب شامهٔ شکم و پاشام شکم و کاواک پوش.
صفاق یک غشاء خونابی ( سروزی ) است که سطح داخلی حفرهٔ صفاقی ( شکمی ) و حفرات لگنی را می پوشاند ( صفاق جداری ) ، یا احشاء را دربر می گیرد ( صفاق احشائی=اندرونه پوش ) .
لایه سروزی یا نیام Tunica پرده ای است که جدار خارجی حفره های بدن را می پوشاند و روی سطوح اعضای داخلی برمی گرداند. این پرده، ماده ای آبکی ترشح می کند. صفاق وسیع ترین غشای سروزی بدن است.
پردهٔ صفاق از دو ورق تشکیل شده است: یکی ورق کناری جداری یا صفاق جانبی که سطح درونی دیوارهٔ شکم و لگن را می پوشاند. دیگری ورق اندرونه ای یا صفاق احشایی که احشاء، درون شکم و لگن را مفروش می سازد.
وظیفه چین های صفاقی، آویزان شدن احشای شکمی به درون شکم، متحرک ساختن احشای داخل صفاق و ایجاد مسیری برای عبور عروق خونی، عروق لنفی و اعصاب می باشد. نکات مهم در مورد نامگذاری چین های صفاقی عبارتند از: الف ) از ترکیب پیشوند Mes یا Meso و نام احشای مربوطه نامگذاری می شود ( مانند بند نگهدارنده روده بزرگ ( Meso+Colon=Mesocolon ) ؛ ( مزانترها، چین خوردگی های دو لایه صفاق می باشند که قسمت هایی از روده ها را به جدار خلفی شکم وصل می کند ) . چین یا چین خوردگی صفاقی بلند، متصل به معده را چادرینه گویند ( مانند چادرینه بزرگ ) . چین های دو لایه صفاقی که عضوی را به عضو یا دیواره عضو دیگر متصل می کند. به این چین دو لایه، رباط می گویند.
چین های شکم شامه ای نسبت به وضعی که دارند نام های گوناگونی دارند بدین شرح:
• بند: چین صفاقی است که دیواره را به قسمتی از لولهٔ گوارشی متصل می نماید. بند از دو ورق تشکیل شده و در ضخامت آن عروق و اعصاب قرار دارد. بندهای مزبور عبارتند از: بند معده، بند دوازدهه، بند روده، بند پس روده، برخی از چین های صفاقی اعضای تناسلی را نیز بند می نامند مثل بند تخمدان.
• رباط: چین های صفاقی می باشند که بین دیواره و اعضایی که جزو لولهٔ گوارشی نیستند قرار دارند مثل رباط پهن که زهدان را به دیواره مربوط می سازد.
• چادرینه: چین صفاقی است که دو عضو داخل بطن ( از دستگاه گوارش ) را به یکدیگر مربوط می سازد مانند چادرینه کوچک یا چادرینه معدی کبدی.
معنی کلمه صفاق در فرهنگ معین
معنی کلمه صفاق در فرهنگ عمید
معنی کلمه صفاق در فرهنگ فارسی
معنی کلمه صفاق در دانشنامه عمومی

معنی کلمه صفاق در دانشنامه آزاد فارسی

صِفاق (peritoneum)
غشایی که سطح داخلی حفرۀ شکمی و اعضای گوارشی مهره داران را می پوشاند. پریتونیت (التهاب صفاق) ممکن است به سبب عفونت یا دیگر علل تحریک کننده باشد. این حالت ممکن است به دنبال پاره شدن آپاندیس ایجاد شود که اگر درمان نشود، به سرعت به مرگ می انجامد.

معنی کلمه صفاق در ویکی واژه

پرده‌ای است دوجداره و دارای ترشح مخصوص در بین دو جدار که منضم به اعضای داخل بطن و لگن می‌باشد، صفاق اصل مزودرمی دارد و لایة مجاور به احشاء آن را صفاق احشایی و لایة مجاور به عضلات شکم را صفاق جداری گویند.

جملاتی از کاربرد کلمه صفاق

الغریبه (به عربی: الغریبة) یک منطقهٔ مسکونی در تونس است که در استان صفاقس واقع شده‌است. الغریبه ۳٬۲۵۱ نفر جمعیت دارد.
الحنشه (به عربی: الحنشة) یک منطقهٔ مسکونی در تونس است که در استان صفاقس واقع شده‌است. الحنشه ۷٬۵۹۴ نفر جمعیت دارد.
الشیحیه (به عربی: الشیحیة) یک منطقهٔ مسکونی در تونس است که در استان صفاقس واقع شده‌است.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده است می‌توان به باشگاه فوتبال صفاقسی اشاره کرد.
الصخیره (به عربی: الصخیرة) یک منطقهٔ مسکونی در تونس است که در استان صفاقس واقع شده‌است. الصخیره ۱۱٬۹۴۴ نفر جمعیت دارد.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده است می‌توان به باشگاه فوتبال صفاقسی و باشگاه فوتبال لوکرن اوست والاندرن اشاره کرد.
این کرم ممکن است وارد مکان‌های غیرمعمول در بدن شود، مانند مجرای صفرا، کبد، آپاندیس، صفاق و غیره که بسیار خطرناک است.
مرا می‌گوید آن جانان چه حیرانی و سرگردان؟ صفاقیل سن، وفا قیل سن، اگر سم عاشقی قیل سن
باد مانند پزشگان بدرد پرده ثرب و صفاقش از هم
استان صفاقس ۷٬۵۴۵ کیلومترمربع مساحت و ۹۰۴٬۹۰۰ نفر جمعیت دارد.
نیشتر دارم درون سینه و چشم و جگر همچو مستسقی که در ثرب و صفاق ای آفتاب
استان صفاقس (به عربی: ولایة صفاقس) یک استان‌های تونس در تونس است که در تونس واقع شده‌است.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال آفریقایی، باشگاه فوتبال صفاقسی، و باشگاه فوتبال اسپرانس تونس اشاره کرد.