صرفه

واعظا با همه غوغای خردمندی‌ها نبری صرفه ز یک نالهٔ مستانهٔ ما

آنکه رحمت کند آرایش دیوان گناه صرفه آن است که از کرده ما درگذرد

ظالم برای رشته عمر تو صرفه نیست خود را بتیغ ناله هر دلحزین زدن

واسقنی صرفها من وسط باطیة فی حضرة الملک الموصوف بالعدل

ترسم که صرفه‌ای نبرد روز بازخواست نانِ حلال شیخ ز آب حرام ما

بی‌تو یکدم صرفهٔ راحت نبردم چون سپند بر سر آتش نشستم ناله ‌کردم پر زدم

یک نفس خود را ز غم آزاد می‌باید گرفت صرفه‌ای از عمر بی‌بنیاد می‌باید گرفت

گوهر چه صرفه می برد از روی سخت سنگ؟ تا ممکن است عربده با بدگهر مکن

حسین آفریده هدف از تقسیم خراسان را توسعهٔ استان دانست. آزادی آزادمنش گفت که برای جبران کمبود بودجهٔ خراسان باید با صرفه‌جویی مشکل را حل کرد و نیازی به تقسیم استان نیست.

پر صرفه نبرد که با من نهاد خصم اندر مصاف شعر پی گیر و دار پای

موری به سلیمان ندهد صرفه درین ملک در کشور می بازوی بی‌زور ندیدیم