رفق. [ رَ ] ( ع مص ) سود رسانیدن کسی را. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از منتهی الارب ). || استوار کردن کاری را. ( ناظم الاطباء ). || بستن بازوی ماده شتر را تا آهسته رود و مبادا بسوی خانه اصلی بگریزد. ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). بازوی شتر ببستن چون ترسند که با وطن شود. ( تاج المصادر بیهقی ). || اقتصاد کردن در سیر. ( ناظم الاطباء ). || زدن بر بازوی کسی. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). رفق. [ رَ ف َ ] ( ع مص ) برتافته آرنج گردیدن و به بیماری رفق مبتلا شدن. ( از ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) برتافتگی آرنج. ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). رفق. [ رَ ف َ ] ( ع ص ) ماء رفق ؛ آب سهل حصول و نزدیک. ( ناظم الاطباء ). آب سهل حصول. ( آنندراج ). آب سهل حصول یا کوتاه رس. ( منتهی الارب ). || مرتع رفق ؛ چراگاه زودحاصل. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از منتهی الارب ). || حاجة رفق ؛ مطلوب سهل و آسان. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( منتهی الارب ). || ( اِ ) علتی در پستان ماده شتر که ازبد دوشیدن یا ندوشیدن عارض گردد و شیر در پستان برگشته منعقد شود و یا مبدل به خون گردد. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). علتی و فسادی است که در سوراخ پستان ناقه حاصل شود از بد دوشیدن دوشنده. ( آنندراج ). رفق. [ رُ ف َ ] ( ع اِ ) ج ِ رَفقَة یا رِفقَة یا رُفقَة. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). رفق. [ رِ ف َ ] ( ع اِ ) ج ِ رَفقَة یا رِفقَة یا رُفقَة. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به رفقة شود. رفق. [ رِ ] ( ع مص ) نرمی نمودن با کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مرفق. ( منتهی الارب ). لطف. ( تاج المصادر بیهقی ). نرمی کردن با کسی. مقابل عنف. مقابل درشتی. ارفاق. ( یادداشت مؤلف ). || چربی کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( یادداشت مؤلف ). چربدستی. ( یادداشت مؤلف ). رفق. [ رِ ] ( ع اِ ) چیزی که بدان یاری خواهند. || نیکوکرداری و نیکویی. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || انقیاد نفس مر اموری را که حادث شود از طریق تبرع. ( از نفائس الفنون ). || سود و نفع. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || ( اِمص ) نرمی و ملاطفت و مهربانی و مدارا. ( ناظم الاطباء ). نرمی. خلاف عنف. نرمی در کار. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نرمی و ملاطفت. ( غیاث اللغات ) ( دهار ). مدارا. مدارات. مقابل عنف. مقابل درشتی. خوش رفتاری. ذل. خلاف خرق. موافقت. عطوفت. ( یادداشت مؤلف ) : به رفق و مدارا بر همه جوانب زندگانی می کرد. ( کلیله و دمنه ). وزیر چون پادشاه را تحریض نماید در کاری که به رفق... تدارک پذیرد برهان حمق... خویش نموده باشد. ( کلیله و دمنه ). به رفقی هر چه تمامتر او را [ شیر را ] بیاگاهانم. ( کلیله و دمنه ). هرکه در گاه ملوک لازم گیرد... و حوادث را به رفق و مدارا تلقی نماید هرآینه مراد خویش... او را استقبال واجب بیند. ( کلیله و دمنه ). از جهت الزام حجت و اقامت بینت به رفق و مدارا دعوت فرمود. ( کلیله و دمنه ).
معنی کلمه رفق در فرهنگ معین
(رِ فْ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) مدارا کردن . ۲ - (اِمص . ) مدارا.
معنی کلمه رفق در فرهنگ عمید
۱. نرمی و مدارا کردن، با مهربانی و لطف با کسی رفتار کردن. ۲. [قدیمی] راحتی، گشایش.
معنی کلمه رفق در فرهنگ فارسی
مداراکردن، بامهربانی ولطف رفتارکردن، نرمی ۱ - ( مصدر ) نرمی کردن مدارا کردن . ۲ - لطف کردن . ۳ - آزرم داشتن . ۴ - ( اسم ) نرمی مدارا . ۵ - لطف نیکویی مهربانی . ۶ - انقیاد نفس بود اموری را که حادث شود از طریق تبرع دماثت ( اخلاق ناصری ۷۷ ).
معنی کلمه رفق در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی نَشْطاً: خروجی به ملایمت و نشاط (نشط به معنای جذب ، و نیز خروج و اخراج به ملایمت و سهولت است ، و نیز به معنای گرهگشایی است . مراد از "نَّاشِطَاتِ نَشْطاً"ملائکه مخصوصی هستند که مامور گرفتن جانهای مؤمنین از اجسادشان به رفق و سهولتند ) معنی نَّاشِطَاتِ: اخراج کنندگان به ملایمت و نشاط (نشط به معنای جذب ، و نیز خروج و اخراج به ملایمت و سهولت است ، و نیز به معنای گرهگشایی است . مراد از "نَّاشِطَاتِ نَشْطاً"ملائکه مخصوصی هستند که مامور گرفتن جانهای مؤمنین از اجسادشان به رفق و سهولتند ) معنی سَنُرَاوِدُ: به زودی با نرمی و مهربانی درخواست خواهیم کرد(در اصل ازکلمه رود به معنای تردد و آمد و شد کردن به آرامی است به خاطر یافتن چیزی ، و کلمه رائد هم که به معنای طالب و جستجوگر علفزار است از همان ماده است اراده از ماده راد ، یرود که به معنای سعی در طلب چیز... معنی رَاوَدتُّنَّ: شما زنان با نرمی و مهربانی درخواست کردید(در اصل ازکلمه رود به معنای تردد و آمد و شد کردن به آرامی است به خاطر یافتن چیزی ، و کلمه رائد هم که به معنای طالب و جستجوگر علفزار است از همان ماده است اراده از ماده راد ، یرود که به معنای سعی در طلب چیزی است... معنی لْیَتَلَطَّفْ: باید که نرمی و محبت نشان دهد(در اصل "لِیَتَلَطَّفْ "(صیغه امر غائب بوده )که با اضافه شدن واو برای سهولت لام ساکن شده است از تلطف به معنای اعمال لطف و رفق و اظهار مدارات است ، در عبارت "وَلْیَتَلَطَّفْ وَلَا یُشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَداً "منظوراین است ک... تکرار در قرآن: ۵(بار) «رَفْق» به معنای چیزی است که وسیله لطف، راحتی و رفق باشد; بنابراین، مجموع جمله «یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرفَقاً» یعنی خداوند، وسیله لطف و راحتی شما را فراهم می سازد. (به کسر اول) مدارا. ایضاً مرفق (به کسر اول و فتح فاء)و آن ضد خشونت است (اقرب). رفیق: مدارا کننده (دوست) ، . مرفق را بعضی به فتح «م» و کسر (فاء) و بعضی را بعضی به عکس آن خواندهاند. و آن با دو وزن فوق و همچنین به فتح «م» و «ف» مصدر است به معنی لطف و سهولت. یعنی خدا برای شما از مشکلی که دارید سهولت و گشایش پیش آورد. * . در مجمع گوید: مدتفق متکّا و مخدّه است گویند: ارتفق یعنی به آرنج خود تکیه کرد همچنین است قول (اقرب) و دیگران. ولی به نظر میآید که آن محل مرافقت و ملاطفت باشد یعنی بهتر آسایشگاه است. * . مرافق جمع مرفق به معنی آرنج است در لغت عرب آن را مجمع ساعد و بازو گفتهاند «اِلَی الْمَرافِقِ» قید است برای «اِیْدِیُکُمْ» نه برای «فَاَغْسِلُوا» و به عبارت دیگر حدّ حدّ مغسول است نه غسل دست در اطلاق عرب مصادیق گوناگون دارد یک دفعه مراد از ان چهار انگشت دست مثل . یک دفعه مراد از آن مچ به پائین است نحو ، نساء:43. یکدفعه مراد از آن تا آرنج است مثل آیه «مانحن فیه». و یکدفعه مراد از آن سر انگشتان است تا شانه چنانکه در اقرب الموارد گفته است . لذا اگر در آیه قید «اِلَی الْمَرافِقِ» نبود معلوم نمیشد مراد از دست کدام است ولی قید روشن میکند که دست تا آرنج مراداست. بنابراین آیه شریفه ازاینکه از مرفق شسته شود یا بالعکس ساکت است و اگر ما بودیم و آیه میگفتیم: هر دو جایز است. شیعه که میگوید: باید وضو از مرفق به پائین شسته شود دلیلشان روایات اهل بیت علیهم السلام است نه آیه فوق رجوع شود به وسائل (ابواب الوضوء باب 15). اهل سنت نیز که از پائین به بالا میشویند در این عمل به آیه استناد نمیکنند بلکه از امثال ابو هریره و عثمان روایت میکنند که آنهاحضرت صلی اللّه علیه و آله و سلم را دیدهاند که از پائین به بالا میشسته رجوع شود به سنن ابی داود و غیره. اهل سنت درباره آیه فوق بیشتر اهمیت دادهاند که «الی» را به معنی «مع» بگیرند که یعنی نرفق نیز باید شسته شود وانگهی اهل سنت نگفتهاند که اگر کسی از مرفق بشوید وضوی او باطل است رجوع کنید به تفاسیر و کتب احادیثشان طبرسی رحمه اللّه در مجمع ذیل آیه فوق فرموده: امت اسلامی اتفاق دارند در اینکه اگر کسی از بالا به پائین بشوید وضوی او صحیح است. علی هذا شروع از پائین در مذهب اهل سنت مستحب است نه واجب که عکس آن مبطل باشد. فقهاء شیعه به استناد روایات اهل بیت علیهم السلام فتوی دادهاند که در صورت شستن از پائین به بالا وضو باطل است. فقط از ابن ادریس نقل شده که آن را مکرده دانسته و مبطل نمیداند و نیز سید مرتضی که در یکی از دو فتوایش گفته از بالا شستن مستحّب است. اگر گویند: گفتید آیه از کیفیّت شروع ساکت است و اگر ما بودیم و آیه، هر دو ن.ع شستن جایز بود در این باره توضیح بدهید؟ گوئیم: بطورئی که گفته شد «اِلَی الْمَرافِقِ» حدّ «اَیْدِیَکُمْ» است مثلاً اگر شخصی به نقاش گوید: این ستون را تا نصف به پائین رنگ بزند. و بالعکس. در هر دو صورت میگویند مأموریت خود را انجام داده است همچنین است آیه شریفه.
معنی کلمه رفق در ویکی واژه
مدارا کردن. مدارا.
جملاتی از کاربرد کلمه رفق
رمان افغانی روایت مهاجرت یک شهروند افغانستان در کشور همسایه، ایران است. این رمان نزدیک به یک دهه از زندگی افغانها در ایران را روایت میکند. رمان با روی کار آمدن ببرک کارمل شروع میشود و تا روی کارآمدن دکتر نجیبالله به قدرت، ادامه مییابد.علی،شخص اول داستان، در دورهٔ حکومت کمونیستها دانشجوی ادبیات فارسی دانشگاه کابل است که در اثر نشست و برخاست با ادیب، حامد، فروزان و همهٔ دختران و پسران دانشکده میخواستند یک شبه رژیم کارمل را سرنگون کنند. نتیجه؛ گرفتار آمدن برخی از رفقا و متواری شدن دیگران بود. علی میگریزد. پدرش را به جای او یک ماه در زندان نگه میدارند و شکنجه میکنند. پدر پس از آزادی به فرزند میگوید: «تو را به پاکستان میفرستم، از آن جا برو ایران، برایت زندگی کن!» (ص ۱۳.)
یک سال بعد، رفقای بد به دلیل رفتار خوبشان از زندان آزاد میشوند؛ آنها با فاکسینگتون شریک میشوند تا حرفهٔ جدید خود را برای مبارزه با جرم و جنایت آغاز کنند.
کازان در ۱۹۵۲ در برابر کمیته فعالیتهای ضدآمریکایی مککارتی حاضر شد و به عضویت سابق خود در حزب کمونیست آمریکا اقرار کرد. کازان در این کمیته، رفقای سینمایی کمونیستش را لو داد، که نام آنها را به لیست سیاه افزود. این کار کازان در حق دوستان و لطمهای که مک کارتیسم به استناد گفتههای او به بسیاری از اعضای جامعه سینمایی آن زمان آمریکا زد، لکه سیاهی در کارنامه و زندگی او شد. گرچه بسیاری معتقدند این کار او در آینده کاریاش اثری مثبت داشت، در موقعیتی که کازان در آن گیر افتاده بود، تنها دو راه داشت؛ یکی راهی که انتخاب کرد و دیگری سکوت، که نابودی محض کاری و سینمایی او را به همراه داشت، چون در اوج خلاقیت دیگر نمیتوانست به کار در هیچ استودیویی امیدوار باشد.
هر که را سهم تو نزار کند نکند رفق روزگار سمین
تا روح راست رفق بدن کیف ما اتفق تا شام راست خلف سحر کیف ما اختلف
الکساندرا ارین هیز (موسوم به کارتر; متولد ۲۵ مه ۱۹۷۶) بازیگر آمریکایی و کمدین است. او برای نقش دکتر لولا اسپرات در ادالت سویم و مجموعه بیمارستان کودکان شناخته شده است. او همچنین به ایفای نقش در تعدادی از مجموعههای کمدی موقعیت از جمله نقش آلیسون در برنده (۲۰۰۷)، ملانی کلیتون در بدترین هفته (۲۰۰۸-۲۰۰۹) و شیلا در رفقا با بچه ها (۲۰۱۲-۲۰۱۳) پرداخته است.
رفقای بد در چندین کشور از تاریخ ۱۶ مارس ۲۰۲۲ و در ایالات متحده در ۲۲ آوریل منتشر شد و بهطور کلی نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت کرد. این فیلم با فروش ۲۵۰ میلیون دلار در سراسر جهان در مقابل بودجه ۶۹ تا ۸۰ میلیون دلاری، عملکرد مطلوبی در گیشه داشت و دومین فیلم پویانمایی پرفروش ۲۰۲۲ شد.
هفتم مجاهده است باید که پیوسته توسن نفس را بلجام مجاهده ملجم دارد و البته با او رفق نکند مگر بقدر ضرورت و تا تواند خوش آمد او بدو ندهد و درین باب نیک ثبات نماید که نفس همچون شیر گرسنه است اگر او را سیر کنی قوت یابد و ترا بخورد.
کمالات تو بی پایان جهان نقص ما بی حد به جاه و عزت خویشم نظر برفقر و خواری کن
ای جوانمرد، محبت سلطانی قاهر است و شرع محبت بر خلاف شرع ظاهر است. در شرع ظاهر همه لطف و رفق و نفع و نواختن است و در شرع محبت همه قهر و عنف و کشتن و خون ریختن است.
از فیلمها یا مجموعههای تلویزیونی که وی در آنها نقش داشته است، میتوان به خون و ماسه و رفقا اشاره نمود.
در سال ۱۹۵۶، برایبانتی با یک سخنرانی بسیار بحث برانگیز در مورد جنبههایی از استالینیسم که مخالف آن بود، در کار کنگره ملی حزب کمونیست ایتالیا شرکت کرد. از آن زمان برایبانتی از وابستگی سیاسی خود به حزب صرف نظر کرد ولی روابط دوستانه با رفقای قدیمی خود در را مقاومت حفظ کرد.
یا ساحراء ابصارنا بالغت فی اسحارنا فارفق بنا اودارنا انا حضرنا فی السفر
ای رفقا! این زمامدار خرابست وضع اداری در این دیار خرابست
در ۱ می ۳۰۱۸ آراگورن با گندالف در سارن فورد بر روی برندی و این در جنوب شایر ملاقات میکند. او در ملاقاتش با جادوگر مطلع میشود که فرودو شایر را در پایان سپتامبر ترک میکند. با باور به اینکه فرودو با وجود گندالف در آمان است آراگورن به سفر میرود و برای ماهها بر نمیگردد. بعد آراگورن از گیلدور مطلع میشود که گندالف غیبش زده و اشباح حلقه در سفرند و فرودو در جاده در حال طی طریق است در حالی که تنها رفقای هابیتش او را همراهی میکنند.
روایت کنند از ابن عباس که گفت «انّهما اسمان رقیقان احدهما أرقّ من الآخر» حسین بن الفضل گفت که مگر را وی را درین خبر و هم افتاد که در این، رفیقان احدهما ارفق من الآخر، ظاهرتر است از بهر آنکه رقّت در صفات خدا نیست و رفق هست. و ذلک فی قوله صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «ان اللَّه رفیق یحب الرفق».
این مجموعه تلویزیونی ۱۰ قسمت دارد. علاوه بر آن، مستندی با عنوان «رفقا و پول» برای همراهی با این مجموعه تولید شدهاست.
در طول تأسیس جمهوری شوروی روسیه، ولادیمیر لنین و رفقایش گنجاندن نماد شمشیر علاوه بر چکش و داس را به عنوان بخشی از نشان ملی در نظر گرفته بودند که در نهایت پرچم بر آن بنا شد. این ایده از نظر بصری بسیار تهاجمی رد شد و لنین ظاهراً تأیید کرد: «شمشیر یکی از نمادهای ما نیست.»
از باس تو و رفق تو رنج آمد و راحت وز نهی تو و امر تو نقض آید و ابرام
چون سخن گفته شد به رفق و به راز سخن دلفریب طبعنواز