شتره

معنی کلمه شتره در لغت نامه دهخدا

( شترة ) شترة. [ ش ُ رَ ] ( ع اِ )مابین دو انگشت. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
شترة. [ ش َ ت َ رَ ] ( ع اِمص ) با هم آمدن و گرد آمدن پلک زبرین و برگشتن آن بدان سان که با پلک زیرین به خوبی منطبق و جفت نشود. ( یادداشت مؤلف ). انقلاب مزمن جفن به خارج. کوتاهی پلک چشم است و به سبب کوتاهی پلک اندر خواب و غیر آن پوشیده نشود و لبهای هر دو پلک بهم نرسد و خواب خداوند این چشم را خواب خرگوش گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
شتره. [ ش ِ ت ِ رَ / رِ ] ( ص ) بی سلیقه و بی نظم. ( فرهنگ فارسی معین ). شلخته. شلدی.
شتره. [ ش َ رِ ] ( از ع ، اِ ) برگشتگی پلک بالا و پائین چشم و کفتگی پلک و فروهشتگی پلک پائین. ( از ناظم الاطباء ).

معنی کلمه شتره در فرهنگ معین

(ش تِ رَ یا رِ ) (ص . ) (عا. ) شِلَخته ، بی نظم .

معنی کلمه شتره در فرهنگ فارسی

( صفت ) بی سلیقه و بی نظم .
کوتاهی پلک چشم است و بسبب کوتاهی پلک اندر خواب و غیر آن پوشیده نشود و لبهائ هر دو پلک بهم نرسد و خواب خداوند این چشم را خواب خرگوش گویند .

معنی کلمه شتره در ویکی واژه

(عا.)
شِلَخته، بی نظم

جملاتی از کاربرد کلمه شتره

کودکان بنگر به اشترها سوار در قفای هم قطار اندر قطار
خیز شتربان که شترهای مست سر نشناسند ز پا، پا ز دست
شترها را رها کن در چراگاه درونِ کعبه می زن صنعةاللّه
سالانه تقریباً ۳٫۳ میلیون شتر برای استفاده از گوشت آن، در سراسر جهان نحر می‌شوند. وزن لاشهٔ یک شتر ماده کمتر از نر است و بین ۲۵۰ و ۳۵۰ کیلوگرم (۵۵۰ و ۷۷۰ پوند) متغیر است. سینه، دنده، کمر و کوهان، جزو بخش‌های باکیفیت و لذیذ شتر، محسوب می‌شوند. کوهان شتر، میزان چربی بالایی دارد. از سوی دیگر، شیر و گوشت شتر، سرشار از پروتئین، ویتامین، گلیکوژن و سایر مواد مغذی هستند. از ترکیب شیمیایی گرفته تا کیفیت گوشت، شتر یک‌کوهانه برای تولید گوشت، ترجیح داده می‌شود. طعم گوشت شتر، شبیه گوشت گاوهای مسن و درشت، گزارش شده است. شترهای مسن‌تر می‌توانند گوشتی بسیار سفت داشته باشند.
این شخص همان پدر کوروش یکم و آریارمنه است که حکومت را میان دو فرزند خود تقسیم کرد و دو شاخه از خاندان هخامنش به وجود آورد. پادشاهی پارس را به پسرش آریارمنه داد که شاخهٔ آریارمنه به ترتیب پسرش آرشام، نوه‌اش ویشتاسپ و پسر ویشتاسپ یعنی داریوش بزرگ بودند و پادشاهی انشان را که به تازگی از قلمروی دولت ایلام تصرف شده بود را به پسرش کوروش یکم داد. شاخهٔ دوم یعنی نسل کوروش یکم از این شاخه به ترتیب کوروش، پسرش کمبوجیه یکم، کوروش دوم پسر کمبوجیه و معروف به کوروش بزرگ و کمبوجیهٔ دوم فاتح مصر بودند. در زمان هوخشتره شاه بزرگ ماد و فاتح آشور، آریارمنه از پادشاهی پارس برکنار و پادشاهی پارس و انشان همزمان به کمبوجیه یکم رسید.
جمع علم افلاس می‌آرد نه جاه بیشترها پوست می‌پوشدکتاب
کم قدری اوج اعتبار است افزون شده ام ز بیشترها
فریدون لقب بد بفرزانه ولیکن بدش نام او کشتره
دیده قطار شترهای مست منتظرانند کشاننده را
من خداوندم شترها را ولی خانه را باشد خداوندی قوی
ز حالت اسرا آگهی اگر خواهید دمی خیال شترهای بی جهاز کنید
دختران و بانوان ماه وش بر شترها چون اسیران حبش