جعل کردن

معنی کلمه جعل کردن در لغت نامه دهخدا

جعل کردن. [ ج َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خبر دروغ اختراع کردن. ( ناظم الاطباء ). هر چیز ساختگی و نااصل را بجای اصل قرار دادن و اصلی جلوه دادن. رجوع به جعل ( اصطلاح حقوق ) شود.

معنی کلمه جعل کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- کردن ساختن . ۲- آفریدن خلق کردن . ۳- قرار دادن وضع کردن . ۴- تقلب کردن ( در اسناد و غیره ) : ( ( فلانی سند جعل میکند. ) )

معنی کلمه جعل کردن در ویکی واژه

falsificare

جملاتی از کاربرد کلمه جعل کردن

آیات به اصطلاح «افک» است. «افک» دروغ بزرگی (تهمتی) است که برای بردن آبروی رسول خدا بعضی از منافقین برای همسر رسول خدا جعل کردند. خلاصه داستان به نقل اهل سنت این است که عایشه همسر پیامبر هنگام بازگشت مسلمین از یک غزوه، در یکی از منزلها برای قضای حاجت داخل جنگلی شد، در آنجا طوق (روبند) او به زمین افتاد و مدتی دنبال آن می‌گشت و در نتیجه از قافله بازماند و توسط صفوان که از دنبال قافله برای جمع‌آوری از راه ماندگان حرکت می‌کرد، با تأخیر وارد مدینه شد. به دنبال این حادثه منافقین تهمتهایی را علیه همسر پیامبر شایع کردند.