خوید.[ خویدْ / خیدْ ] ( اِ ) گندم و جوی را گویند که سبز شده باشد لیکن خوشه آن هنوز نرسیده باشد. ( برهان قاطع ). نارسیده علف و غیره.قصیل. ( مهذب الاسماء ). گندم و جو خوشه نبسته . خید. ( منتهی الارب ) : عطات باد چو باران دل موافق خوید نهیب آتش و جان مخالفان پده باد.شهید بلخی.از باد روی خوید چو آبست موج موج وز قوس پشت ابر چو چرخ است رنگ رنگ.خسروانی.لاله بغنجار برکشید همه روی وز حسد خوید برکشید سر از خوید.کسائی.جهان سبز گردد سراسر ز خوید بهامون سراپرده بایدکشید.فردوسی.وز آنجا سوی روشنایی رسید زمین پرنیان دید یکسر ز خوید.فردوسی.همه باغ و آب و همه کشت و خوید همه دشت پر لاله و شنبلید.فردوسی.هوا پر ز ابر و زمین پر ز خوید جهانی پر از لاله و شنبلید.فردوسی.تا خوید نباشد برنگ لاله تا خار نباشد ببوی خیرو.فرخی.بازجهان گشت چو خرم بهشت خوید دمید از دو بناگوش مشت.منوچهری.وان قطره باران که برافتد ز بر خوید چون قطره سیماب است افتاده بزنگار.منوچهری.نوبهار از خوید و گل آراست گیتی رنگ رنگ ارغوانی گشت خاک و پرنیانی گشت سنگ.منوچهری.هر کجا که سنگلاخی و یا خارستانی باشد لشکرگاه آنجا باشد و این قوم بر خوید و غله فرود آیند. ( تاریخ بیهقی ). چه نرگس چه نو ارغوانی و خوید چه شببو چه نیلوفر و شنبلید.اسدی ( گرشاسبنامه ).همیشه تا نبود سرخ خوید چون گلنار همیشه تا نبود سبز لاله چون برغست.( از لغت نامه اسدی ).بر سرم گیتی جو کشت و برآورد خوید بی گمان بدرود اکنونش که شدزرد جوم.ناصرخسرو.به یکی خویدزار جو بگذشت خوید را بر آب داده بودند. ( نوروزنامه خیام ). جودانه مبارک است و خویدش خویدی خجسته. ( نوروزنامه خیام ). از مردمان بیگانه موبد موبدان پیش ملک آمدی با جام زرین پر می و انگشتری و درمی و دیناری خسروانی و یک دسته خوید سبز رسته. ( نوروزنامه خیام ). ز خوید سبز نگردد دگر سروی گوزن ز لاله سرخ نگردد همی سرین غزال.ارزقی.رهی خوش است ولیکن ز جهل خواجه همی
معنی کلمه خوید در فرهنگ معین
(اِ. ) بر وزنِ بید: گیاه نورسته .
معنی کلمه خوید در فرهنگ عمید
بوتۀ جو، گندم، و مانند آن که هنوز خوشه نبسته باشد: هرکه مزروع خود بخورد به خوید / وقت خرمنش خوشه باید چید (سعدی: ۵۲ )، وآن قطرۀ باران که برافتد به سر خوید / چو قطرۀ سیماب است افتاده به زنگار (منوچهری: ۴۳ ).
معنی کلمه خوید در فرهنگ فارسی
گیاه تازه، بوته جووگندم هنوزنرسیده، خیدگویند (اسم ) غل. سبز که هنوز نرسیده قصیل. دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فیروز آباد واقع در هشت هزار و پانصد گزی شمال باختری فیروز آباد و کنار راه شوسه شیراز به فیروز آباد این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و ۳٠۷ تن سکنه آب آن از رودخانه فیروز آباد و محصول آن غلات و برنج . شغل اهالی زراعت و از صنایع دستی جاجیم بافی و گلیم بافی است .
معنی کلمه خوید در ویکی واژه
بر وزنِ بید: گیاه نورسته.
جملاتی از کاربرد کلمه خوید
لاله به غَنجار ، سرخ کرده همه روی از حسد خوید بر کشید سر از خوید
هر که مزروع خود بخورد خوید وقت خرمنش خوشه باید چید
همه باغ در باغ و گلزار و خوید همه راغ پر لاله و شنبلید
آبانبار حاجی سید حسین مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان یزد، بخش مرکزی، روستای خویدک واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۲۳۴۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
آبانبار حاجی علی اکبر مربوط به دوره صفوی تا دوره زند است و در یزد، محدوده چاه اکرمیه، کیلومتری ۲ جاده خویدک واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۴۷۵۴ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
خویدوده مفهومی در دین زرتشتی برای اشاره به گونه ای از ازدواج پسندیده خوب است. دربارهٔ شیوهٔ این ازدواج میان پژوهشگران و اوستاشناسان اختلاف دیدگاه وجود دارد که منظور از خویدوده ازدواج با خویشان نزدیک مانند عموزادگان است یا منظور ازدواج با محارم مانند خواهر و مادر است.
و سالهاست که عنکبوت بر در و دیوار اوهن البیوت می تند و بهایم طبیعی ازین خوید ربیعی میچرند و این متاع کاسد وفاسد در آستین و جیب تو نه طراوت سفینه غیب دارد و این حجر و مدر در دامن و کنار تو قدر غرر و درر دارد.
بنگر بدان بنفشه که گویی فتاده است پروانهای مرصع اندر میان خوید
این روستا در دهستان سخوید قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۷ نفر (۲۱خانوار) بودهاست.
از شیشه تافت پرتو می ساعتی به مرز نیرو گرفت خوید و به زانوی من رسید
گرچه تا طاسین مصحف را خوید غیر مافی الارض من حرم ندید
چه نرگس چه نو ارغوان و چه خوید چه شب بو چه نیلوفر و شنبلید
عنوان ملکه باعث شده تا برخی از پژوهشگران از جمله والتر هینتس، ایرانشناس آلمانی، آذرآناهید را همسر پدرش شاپور یکم و این را نشاندهنده آیین زرتشتی خویدوده یا ازدواج با خویشاوندان بدانند؛ گرچه سایر پژوهشگران با این فرضیه مخالفت میکنند و در این زمینه استنباط کردهاند که عنوان اعضای خانواده سلطنتی بیشتر از وابستگی خانوادگی، رتبه اجتماعی آنها را نشان میدهد.
خوید سبز و خرم و گلبوی ، پنداری مگر خرمی از طبع پاک خواجه دارد مستعار
ابراهیمآباد روستایی در دهستان سخوید بخش نیر شهرستان تفت استان یزد ایران است.
این آبشار در ۲۵ کیلومتری جنوب یزد، شهرستان تفت و در ۵ کیلومتری جنوب تفت قرار دارد؛ جایی که به نام منطقه شیرکوه شناخته میشود و به تاج عروس کویر معروف است. غار برف خانه، کوه عقاب، غار نباتی، مناطق ییلاقی سانیچ، منشاد، فراشاه، توده، بیداخوید، سخوید، زردین و تنگ چنار با کوچه باغهای قدیمی و… از جمله دیدنیهای این منطقه است که نباید تماشای آنها را از دست داد.
در زمان ساسانی نوع اصلی ازدواج ایرانی «زنیِ پادِخشای» خوانده میشد که در واقع انتقال قیمومیت دختر از پدر به شوهر بود. انواع دیگری هم از ازدواج بود از جمله «چَگَر» که هنگامی بود که شوهر توانایی فرزندآوری نداشت و زن خود را به عنوان همسر موقت به یکی از نزدیکان میداد تا فرزند آورد. چگر را به صورت چَکَر هم نوشتهاند. نوع دیگر خویدوده بود که ازدواج با خویشاوندان است.
نوع دیگری از ازدواجهای ساسانی که باعث بحث و جدلهای زیادی میان امروزیان شده، خویدوده بود، که همان ازدواج با محارم است.
و خوید از خلق لطیف و خلق نظیف وعقیده پاکیزه از زمره پاییزه با ما درآمد و نوید باغ می داد بر نمی گرفت و بعادت؛ سیم و زر فدا می کرد نمیگرفت گفت:
به گفته هرودوت، کمبوجیه دوم پسر کوروش دوم و دومین پادشاه هخامنشی با آتوسا و رکسانا که خواهران خویش بودند؛ خویدوده کرد. خویدوده مفهومی در دین زرتشتی برای اشاره به گونه ای از ازدواج پسندیده خوب است.