شبهات

معنی کلمه شبهات در لغت نامه دهخدا

شبهات. [ ش ُ ب ُ ] ( ع اِ ) ج ِ شبهة. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). یکی از مباحث مهم اصول فقه بحث در شبهات است و در آنجا اغلب مرادف با شک و تردید و مقابل با ظن و قطع آمده است و اقسامی دارد:
- شبهات بدویه ؛ که حکمی ندارد.
- شبهات تحریمیه ؛ در شبهات تحریمیه حکمیه اصل برائت جاری کنند به حکم قبح عقاب بلابیان و تکلیف مالایطاق و «لایکلف اﷲ نفساً الا وسعها » و «... الاماآتیها» و «الناس فی سعة مالایعلمون ».
- شبهات حکمیه وجوبیه ؛ در این مورد نیز برخی اصالت برائت را جاری دانند. برخی احتیاط و برخی میان عام البلوی و غیره فرق گذارند.
- شبهات محصوره و غیرمحصوره ؛ شبهات موضوعه در موضوعات محصور و نامحصور باشد. محصور مانند آنکه ظرف نجسی مابین بیست ظرف باشد که به حکم اصالت طهارت ، هر یک طاهرند و برخی گویند باید از همه اجتناب کرد. اما در شبهات غیرمحصوره که حتماً ارتکاب آنها روا باشد چون احتیاط کامل ممکن نیست و قاعده کلی در شبهه محصوره و غیرمحصوره عرف است. خلاصه در شبهات اقوال و آرایی است و گویند شک و شبهه در احکام واقعی بدون ملاحظه حالت سابقه که مراجعه به اصول شود یادر نفس تکلیف است که آیا الزام هست یا نه و بر فرض وجود الزام حرمت است یا وجوب اگر نفس الزام معلوم باشد و شک در وجوب و حرمت باشد و یا آنکه وجوب و حرمت هم معلوم باشد لکن شک در متعلق آن باشد. و به هر تقدیر در شبهات حکمیه اصل برائت جاری است و در شبهات موضوعیه در صورت نامحدود بودن اصل حلیت و طهارت جاری است و در صورت محصور بودن و امکان اجتناب از همه اصل احتیاط جاری شود. ( از فرهنگ علوم سجادی ).

معنی کلمه شبهات در فرهنگ معین

(شُ بُ ) (اِ. ) جِ شبهه .

معنی کلمه شبهات در فرهنگ عمید

= شبهه

معنی کلمه شبهات در فرهنگ فارسی

جمع شبهه

معنی کلمه شبهات در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شبهات جمع شبهه به معنای مشابهت و پوشیدگی است. معانی دیگری چون اشتباه، احتمال اشکال و شک نیز دارد و همچنین چیزی که حق و باطل در آن معلوم نیست را شبهه می نامند.
شبهات، جمع شبهه، (اسم مصدر از اشتباه )، به معنی شک و تردید ، پوشیدگی کار و همانند بودن دو چیز است به گونه ای که تشخیص را مشکل یا غیر ممکن کند.
معنای اصطلاحی شبهات
معنای شبهات در اصطلاح، تردید بین امور حلال و حرام، خطا و ثواب و حق و باطل است.
غزالی میگوید: مراد ما از شبهه، جز این نیست که کار آن بر ما مشتبه شود.
ابن عربی معتقد است: شبهه یعنی چیزی که شبیه محرماتی است که مطابق نص صریح کتاب، سنت و اجماع تحریم شده است.
اهمیت و جایگاه پرهیز از شبهات
در آموزه های دینی، به مقوله ی شبهه و پرهیز از آن، اهمیت فراوانی داده شده است. واژه های تقوی، ورع، احتیاط و مانند آن، جایگاه و وسعتِ تأثیرگذاری آن را به خوبی بیان می کند. علمای اخلاق و عرفان چنین گفته اند:
«تقوی مراتبی دارد که بالاترین مرتبه ی آن، پرهیز از شبهات و مکروهات است.» یعنی در این مرحله، انسان نه تنها از محرمات قطعی و گناهان واضح اجتناب می کند، بلکه خود را از امور مشتبه نیز دور نگه می دارد که مبادا به گناه آلوده شود. به همین دلیل امیرمؤمنان(علیه السلام) می­فرمایند:
«هیچ ورعی از نظر رفعت، مانند توقف در امور مشتبه نیست.»
درجات مسلمین در پرهیز از حرام
...

معنی کلمه شبهات در ویکی واژه

جِ شبهه.

جملاتی از کاربرد کلمه شبهات

عمر گفت: آن کدام آیتست که ترا بدین درگاه بی نیازی درکشید؟ گفت: آن آیت که در سورة الطّلاق است: وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ. آن گه گفت: مخرجا من شبهات الدّنیا و غمرات الموت و من شدائد یوم القیامة، هر که تقوی شعار و دثار خود گردانید، از سه کار با صعوبت پر فتنه خلاص یافت و ایمن گشت: یکی شبهات دنیا، دیگر غمرات و سکرات مرگ، سوم شدائد احوال و اهوال قیامت.
آیت‌الله خوانساری دلایل علما و مراجع تقلید هم‌عصر خود در باب حرمت بازی شطرح را قابل مناقشه می‌دانستند. بنیانگذار جمهوری اسلامی هم که خود در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۶۷ بازی شطرنج را به شرطی که برد و باختی در بین نباشد، فاقد اشکال شرعی دانست، وقتی با مجموعه ابهامات و شبهات حجت‌الاسلام محمدحسن قدیری از اعضای دفترش در قم که دو هفته بعد از فتوایِ امام درباره شطرنج در قالب نامه‌ای به بنیانگذار جمهوری اسلامی نوشته شد، ایشان را به کتاب جامع‌المدارک و دیدگاه‌های احمد خوانساری ارجاع داده و پاسخ مفصلی به او داد.
و گفت، «از شبهات ها حذر کن تا عابدترین خلق باشی و به آنچه داری قناعت کن تا شاکرترین خلق تو باشی و خلق را آن پسند که خود را پسندی تا مومن باشی» و عوف بن مالک رحمهم الله گفت، «نزدیک رسول (ص) بودیم هفت یا هشت کس، گفت، «بیعت بکنید با رسول خدای»، گفتیم، «بر چه بیعت کنیم؟» گفت، «بیعت بکنید که خدای را بپرستید و پنج نماز به پای دارید و هرچه فرماید به سمع و طاعت پیش روید» و یک سخن آهسته گفت، «و از هیچ کس سوال مکنید» و این قوم پس از آن چنان بودند که اگر تازیانه ای از دست ایشان بیفتادی فراکس نگفتندی که به من ده و موسی (ع) گفت، «یارب از بندگان تو که توانگرتر؟» گفت، «آن که قناعت بکند بدانچه من بدهم». گفت، «که عادلتر؟» گفت، «آن که انصاف از خود بدهد».
راز شبهات بکس چون بتوان گفت؟ که ما روزها شد که بخود نیز نگفتیم این راز
سپس ورع و پرهیزگاری است، اما پرهیز اهل شریعت از محرمات است و پرهیز اهل طریقت از شبهات. پس از آن محاسبه است یعنی شمارش آنچه بین آدمی و نفس او نیز بین او و دیگر آدمیان همی گذرد.
و این کس چون در تنعم افتاد و تن بر آن راست ایستاد و عادت فرا تنعم کرد از آن صبر نتوان کرد و دنیا بهشت وی شود و مرگ را کاره باشد. و همیشه اسباب تنعم از حلال به دست نتواند آورد و از شبهات به دست آوردن گیرد و بی قوت سلطان به دست نتواند آورد، اندر مداهنت و ریا و نفاق و خیانت سلاطین افتد. چون به ایشان نزدیک شود اندر خطر قصد و کراهیت ایشان افتد. و چون مقرب گردد، مر او را حسد کنند و دشمنان پدید آیند که قصد وی کنند و برنجانند و وی نیز در مکافات آن ایستد و به عداوت برخیزد و منافست و محاسدت پدید آید. و این اخلاق سبب همه معصیتهاست که دروغ و غیبت و بدخواستن خلق و جمله معاصی دل و زبان از آن پدید آید و معنی دوستی دنیا که سر همه گناهان است این است که این همه شاخه ها فروع وی است و این نه یک آفت است و نه ده و نه صد بلکه خود اندر عدد نیاید که این هاویه است که قعر آن پیدا نیست، چنان که هاویه دوزخ که برای این قوم آفریده اند.
و گفت: علامت تقوی ورع است و علامت ورع از شبهات باز ایستادن.
نوع سوم و از این هیچ کس خلاص نیابد الا من عصمه الله آن که اگر معصیت نکند و تنعم نکند و از شبهات دور باشد و راه ورع نگاه دارد تا از حلال ستاند و به حق بنهد، آخر به نگاهداشت آن دلمشغول بود و آن دلمشغولی او را از ذکر خدای سبحانه و تعالی و از فکر در جلال و عظمت حق سبحانه و تعالی بازدارد که سر و لباب همه عبادات آن است که ذکر حق تعالی بر وی غالب شود چنان که انس به وی گیرد و از هرچه جز وی است مستغنی شود و این دلی فارغ خواهد که به هیچ چیز دیگر مشغول نبود.
میگوید: چون ایشان را در آن نعمت بطر گرفت و شکر نکردند، بگرفتم ایشان را ناگاه، تا نومید و پشیمان و پر حسرت بماندند. و فی معناه ما روی انس، قال: سمعت رسول اللَّه (ص) یقول فی بعض مواعظة: «اما رأیت المأخوذین علی العزة؟ المزعجین بعد الطمأنینة؟ الّذین اقاموا علی الشبهات، و جنحوا الی الشهوات، حتّی اتتهم رسل ربهم، فلا ما کانوا امّلوا ادرکوا، و لا الی ما فاتهم رجعوا، قدموا علی ما عجلوا، و نوموا علی ما خلفوا، و لم یغن النّدم، و قد جفّ القلم».
گشت این شبهه، مایهٔ شبهات که مفصل شدهست در تورات
و گفت: ورع آن بود که از شبهات پاک بیرون آیی. و محاسبه نفس در هر طرفة العینی پیش گیری.